نقد تلويزيون - روزگار قريب
سم الله الرحمن الرحيم
دين غريب
سرانجام مجموعه روزگار قريب به پايان رسيد. و درروزهاي گذشته شاهد تقديرها و تحسينها و جايزه دادنها و به به و چه چه ها بوديم. فضايي كه شايد راه نقد را كمي پر دست انداز كرده و فراموشي چون لايه اي ضمير ناخود آگاه منتقدنانه مان را بپوشاند.
دكتر قريب از آن مجموعه هايي است كه شايد كمتر بتوان ايراد فني به آن گرفت. رواني، شخصيت پردازي حسي، تدوين مناسب، ضرب آهنگ به اندازه و ... اما در اين مدت كمتر نقد محتوايي براين مجموعه ديده ام. عياري، با نگاه به زندگي پرفراز و نشيب دكتر قريب، زندگي او و البته بخشي از تاريخ معاصر اين سرزمين را روايت مي كند. اما محتواي اين روايت، همراه با گزينشي غير منصفانه در خصوصيات شخصيتها و اتفاقات است. گزينشي كه يا به حذف و تحديد بخشي از تاريخ و يا انتخاب فقط بخشي از خصوصيات شخصيتها مي انجامد. براي روشن شدن بحث فقط دو شخصيت مجموعه را مورد بررسي قرار مي دهيم.
دكتر قريب :
شخصيت پردازي قريب درفيلم با اين پيش زمينه ذهني انجام گرفته كه او غير مذهبي است. اين شكل شخصيت پردازي كه شايد دور از انصاف هم بوده باشد، باعث شده هيچ واكنش، عمل و يا حتي علاقه مندي به دين، از طرف قريب سرنزند. حتي يكبار نماز خواندن قريب را نمي بينيم. يا حتي يك دعا كردن ساده پيش از طبابت. آيا واقعاً شخصي به اين بزرگي و باروحيه اي به اين مردمي و اين اندازه از عدالتخواهي، به همين اندازه از خداوند دور بوده و هيچ ارتباط حتي دلي برقرار نكرده است. شدت اين مقاومت در برابر دين را در لحظات مرگ غريب مي بينم. آنجايي كه واكنشهاي طبيعي هر مسلماني در ياد كردن از خدا و توصل به ائمه حذف مي شود.
دكتر بازرگان :
آن شخصيتي كه ما از دكتر بازرگان در فيلم مي بينيم، نه تنها نتوانسته شخصيت واقعي اورا به تصوير بكشد، بلكه بجز شباهت ظاهري، حتي نتوانسته به بازرگاني كه تاريخ روايت كرده نزديك شود. بازرگان شخصيتي مذهبي بوده و ارتباطش با شخصيتهاي مسلمان و جمعهاي روشنفكران مسلمان به اندازه ايست كه قابل چشم پوشي نيست. حتي بسياري از افراطيون و روشنفكران غرب زده بازرگان را به تحجر و واپسگرايي و آخوند زده بودن متهم مي كردند. در مورد بازرگان مي گويند نماز شب مي خوانده و در مورد خصوصيات انقلابيش، او يكي از مؤثران تشكيل سازمان مجاهدين – كه دربدو تآسيس، سازماني مذهبي با گرايشات قوي ديني بوده – بوده است. از طرف ديگر خصوصيات منفيي راهم براي بازرگان ذكر مي كنند كه خودرأي بودن از جمله آنهاست. از همه اينها ما كمترين نقش و اثري را درمجموعه مي بينيم.
اما بجز شخصيت پردازي و بعنوان مثال، نگاه عياري به مكتب خانه هاي قديمي ايران، نگاهي سياه و سياه نماست كه چيزي جز زشتي و پليدي نمي بيند. نگاهي كه از گذشته خود پشيمان است. اينرابا نگاه تبريزي در مجموعه شهريار مقاسه كنيد. تبريزي هم زشتي ها را بانگاهي انتقادي مي بيند.اما با بوجود آوردن لحظاتي طنز و مفرح، زهر فضا را مي گيرد.
بطور خلاصه بايدتوجه داشت كه روزگار قريب با وجود تأثيرات حسيش، نمي تواند روايتگر صادقي از برهه اي تاريخي و يا حتي شخصيتهاي تاريخي مورد دعويش باشد و حداكثر، مجموعه اي با داستاني جذاب است.