نکتة باریک ترازمو - یادداشتی برشکارچی شنبه

بسم الله الرحمن الرحیم

نکتة باریک ترازموشکارچی شنبه

 

 

 

 

 

 1-      بیشتر سالهای پس ازانقلاب و دربیشتر حرکت های فرهنگی که ما حزب اللهی ها انجام می دهیم، دفاع دربرابر تهاجم، عنصر اصلی فکر آن کارها را تشکیل می دهد. ما همیشه منتظریم دشمن کاری کند، فیلمی بسازد، مقاله ای، سریالی، کاریکاتوری یا ... که زود مدیران بیلان کاری به فکر پاسخ دندان شکن باشند. غافل ازاینکه بهترین دفاع ها هم همیشه ازتهاجم اولیه عقب ترند و معمولاً انفعالی و باعث ترویج مورد تهاجم و دربیشتر این نوع موارد، سکوت و بایکوت کارآمدتر ازواکنش دفاعی است. اما شکارچی شنبه یک فیلم کاملاً تهاجمی است که پرده ازاسرار ناگفته صهیونیسم جهانی برمی دارد و به قول کارگردانش بیش ازده درصد آنچه را درتحقیق حاصل شده بیان نمی کند. این فیلم و انشاء الله مشابهینش دشمن صهیونیست و جناح سرمایه سالار جهانی را به واکنش وادار خواهد کرد و هرچه واکنش ها تندتر باشد، لخت بودن این پادشاه بیشتر عیان خواهد شد. درست مثل تهاجم رئیس جمهور درباره هولوکاست.

2-      کارگردان شکارچی شنبه، شکل روایی درستی را برای فیلم انتخاب کرده است. نماهای به طریقه سیال و دوربین روی دست گرفته شده. این شیوه تاحدودی ضعفهای قصه را می پوشاند وهم به مستند گونگی و باورپذیری فیلم کمک می کند. ضمن اینکه نباید ازبازی خوب و روان نصیریان به سادگی گذر کرد.

3-      مشکلات مالی و تنگناهای ساخت فیلمی درشأن این موضوعِ با اهمیت و جهانی، ازسر و روی فیلم می بارد. فیلم کمتر نمای باز دارد و بیشتر درمکان های بسته می گذرد و نماهایی دراستناد به مکان های واقعی درآن دیده نمی شود. آمریکاییها به این دلیل فیلم های تأثیر گذار و جهانی می سازند که اهم و مهم موضوعات را خوب درک می کنند. درهالیوود همیشه بیشتر امکانات فنی ومالی درخدمت کسانی است که فیلم های تهاجمی فکری یا سیاسی می سازند. درست عکس ما که برای آثار سخیف و بی ارزش اینهمه هزینه می کنیم و فیلم های استراتژیکمان را تنها می گذاریم.

4-      یک ازمباحث مهم درفضای هنری اینست که مابرای تهاجم و مقابله با دشمن اجازه استفاده ازچه ابزاری داریم و تا چه حد امکان استفاده ازابزار هایی را داریم که آنها ازآن استفاده می کنند. مثلاً درشکارچی شنبه ما به چه اندازه امکان استفاده ازابزار خشونت درقالب تصویر برای نشان دادن میزان وحشی گری صهیونیستها را داریم؟ آیا درفیلمی که نقش اول آن یک پسر بچه است، می توانیم نماهایی را تصویر کنیم که کودکان نمی توانند آنرا ببینند؟ فراتر ازاین، خود هنرپیشه کودک فیلم با دیدن نماهای فیلم، چه حالی پیدا می کند؟  شکارچی شنبه فیلم خشن و سنگینی است که دربرخی نماها سادیستی به نظر می رسد. این اندازه ازخشونت می توانست لااقل با درجه بندی سنی دراکران همراه باشد.

5-      درشکارچی شنبه آن چیزی که ابتدا بیش ازهرچیزی جلب توجه می کند، اسم قرآنی با مسمّای فیلم است. اسمی که می توانست فیلم را خصوصاً درجهان اسلام به خوبی بنمایاند. اما چرا شکارچی شنبه جهانی نمی شود و ازمیان اینهمه فیلم های صهیونیستی و ضد صهیونیستی، فقط  فهرست شیندلر، گل می کند و جهانی می شود و بعنوان یکی ازبهترین سندهای مظلومیت قلابی دولت جعلی اسرائیل مطرح می شود؟ به گمان من به این دلیل که اسپیلبرگ با هوشمندی تمام، خطی به باریکی مو را انتخاب کرده و جلو می رود و هیچ جا این مو را پاره نمی کند. حتی درصحنه اوج فیلم که یهودیها دراتاق گاززندانی می شوند و همه چیز برای کشتار موعود آمده است، ازدوش های سالن ها، آب بیرون می زند. این ظرافت و بازی با احساسات تماشاگر و نگفتن چیزی که باید گفته شود، درشکارچی شنبه رعایت نشده است. لحن مستقیم گوی فیلم بعضی جاها زیادی تند می رود و به برخی اعتقادات دینی یهودیان هم خدشه وارد می کند. دوست دارم این فیلم را یهودیان ضد صهیونیست هم ببینند، تا واکنش آنها را ببینیم و بشنویم. بهتر بود تفکیک بین یهود و صهیونیسم که جزو اصلی ترین سیاست های ما درمواجه با اسرائیل است، درفیلم رعایت می شد، تا فیلم بهتر بتواند مرزهای داخلی را درنوردیده و حس همذات پنداری دیگر ملل جهان رانیز با خود همراه کند.[1]

عیارها - نقدی برفیلم سینمایی ندارها

بسم الله الرحمن الرحیم

عیارها

1-      ندارها، امروزی شده قصه عیاران است. اما نه قصه ای تقلیدی مثل رابین هود. فیلم به شدت ایرانی است و ازقضا برخلاف بیشتر فیلم های تهرانی سینمای ایران، توی محله های شیک بالای شهر تهران پرسه نمی زند. تهران نوردی فیلم منطقی و درمسیر قصه است. شخصیت ها هم واقعی، ایرانی و بسیار ملموسند. درست مثل فضا ها و خیابان هاو مردم وحتی آدم بد هاو نه مثل فیلم های کیمیایی باسمه ای و مرتجع.

2-      ندارها برمحورقصه ای حساب شده وپیش رونده با ساختاری کلاسیک استوار است. سنتی که سال هاست دربیشتر فیلم های سینمای ایران به فراموشی سپرده شده است. این فراموشی تا حدی است که ضد قصه بودن را به پزی روشنفکری درسینما تبدیل کرده است. غافل ازاینکه بیشتر فیلم های ما ضد قصه هم نیستند. ضد قصه بودن ازشناخت درست قصه و ساختار می آید.

3-      ندارها قصه ای دین مدار دارد. هرچند شعار نمی دهد و معناگرا بازی درنمی آورد. اوج فضای معنوی فیلم آنجاست که گروه درراه دزدی هایشان یک کاروان زائران کربلا را لخت میکنند. اینجاست که بین سه نفر اختلاف می افتد و درنهایت وسایل زائران را رها می کنند. پس ازاین اتفاق است که سکانس دزدی ازمسؤول فاسد رانتخوار اتفاق می افتد. توالی این دو سکانس هم بسیار درست و بجاست. عیارها، مستضعفین را رها می کنند و به قول فیلم یک وجب ازآسمان سراغ خرپول ها می روند.

4-      این سکانس فیلم را ازخنثی بودن بیرون می آورد و بعد سیاسی می دهد. البته ندارها اصولاً فیلم خنثایی نیست. حرف اجتماعی، انتقادی و سیاسی  دارد. اما فیلم با وجود لحن تلخ و گزنده اش، راه آسمان را برمخاطب نمی بندد. فضای عمومی و پایان فیلم نه تنها نهیلیست نیست که به شدت شور انگیز و همزمان هشدار دهنده است.

5-      ندارها همانطور که خنثی نیست، درعوض زیاد به روز نیست. بازتعریف فقر، استضعاف و ... با تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی سالهای اخیر درایران بسیار متفاوت ازدوران های قبل شده است. دوستی که ازگزارشگران تلویزیون است تعریف می کرد برای تهیه گزارش ازکودکان بی سرپرست به یکی ازمحلات پایین شهر یکی ازشهرهای بزرگ ایران رفته بود. سوژه گزارش خانواده ای بودند که سرپرستشان ازکار افتاده و بسیار فقیر بود. دوست گزارشگرمان می گفت : مادر خانواده بعد ازدقایقی که ازنداری و مشکلاتشان گفته بود، اضافه کرده بود که ما الآن با پول یارانه ها می گذرانیم و همان را هم پس انداز می کنیم که بخشی ازپول دارویمان را تأمین کنیم. این فقط یکی ازتفاوت های جامعه فعلی ما با دوران های قبل است. یعنی حالا ما درجامعه ای زندگی می کنیم که فقر مطلق ازآن رفته است – مگر کسی که هنوز به پول یارانه ها دسترسی ندارد – این درایران خانواده ای وجود ندارد که یارانه بگیرد و بازهم شب را گرسنه بخوابد. – البته این کف سطح معیشتی است که حکومت اسلامی می تواند برای مردمش ایجاد کند. سقف برای ما بسیار بالاتر ازاینهاست. – بگذریم ... منظور ترو تازه بودن فیلم است که درسینمای ما کمتر دیده می شود و این با تاریخ مصرف دار بودن بسیار متفاوت است.

6-      ندارها نمونه ای ازیک سینمای سالم اجتماعی هدف دار، موضع دار و دردمند است. چیزی که گمشده سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی 1390 است. درهمه سالهای گذشته، بخش بزرگی ازسینما و تلویزیون ما چشم خود را بروی دردهای اجتماعی جامعه بسته است و خود را وقف ازما بهتران و تازه به دوران رسیده های سیری ناپذیر بالای شهرهای بزرگ کرده است. نمونه هایی مثل ریسمان باز و ندارها هم تک خال هایی هستند که هرچند گاه ظهور می کنند و درپیچ و خم بی تدبیری های مسؤولان دراکران گم و بی ثمر می شوند. اکران ندارها درست درزمان سفرهای پایان تابستان که کمترین مخاطب سینا رو وجود دارد، نشانه همین بی تدبیری است.

این مطلب درشماره 54+1 امتداد به چاپ رسید.