فرش گُل گُلي


بسم الله الرحمن الرحيم

فرش گُل گُلي

«Red carpet» يا فرش قرمز، مراسمي است كه درجشنواره ها و مراسم سينمايي جهان، پيش ازنمايش يا اكران فيلمهاي سينمايي برگزار مي كنند. هدف اين مراسم ترغيب مخاطب خاص و عام به ديدن فيلم و كمك به تبليغات و افزايش فروش فيلم است. يكي ازمسؤولان سينمايي درباره برگزاي اين مراسم درايران گفته است كه بايد مراسمي با هويت ايراني و فرهنگ خودمان پيدا كنيم و دنبال تقليد نباشيم. فكر كردم اگر بجاي قالي قرمز اين مراسم، فرشي دستباف بيندازند و نامش را مراسم فرش دستباف بگذارند، حتما مراسمي با فرهنگ خودي خواهيم داشت.  عكسهاي چند مراسم برگزار شده فرش قرمز نشان مي دهد كه ساختار برگزاري اين مراسم درست مانند همه جاي دنياست. بااين تفاوت كه خانمهاي هنرپيشه ايراني با شال و مانتو روي فرش حاضر شده و همان حركات و ژستهاي هاليوودي را جلوي دوربينها نمايش مي دهند. بهتراست ازظاهر گرايي عبوركنيم وبيشتر به ماهيت توجه كنيم. هنر مدرن درغرب ماهيتي خود شيفته و پرزرق و برق دارد. ماهيتي كه جَوَلان هرچه بيشتر،  براي جذب هرچه بيشتر و درنهايت سود هرچه بيشتر را هدف قرار داده است. درحالي كه انسان مسلمان انقلاب اسلامي و هنر انقلاب اسلامي نيز به تبع آن ماهيتي متفاوت دارند. درنمونه هاي موفق سينماي انقلاب مثل ديده بان ومهاجر و هور درآتش، ما با نقش – انسانهايي مواجهيم كه حياتشان را درنمايشي نبودن، جَوَلان ندادن، ژستهاي فريبنده نداشتن مي دانند. اينكه يك هنرپيشه زن روي فرش با چه رنگ و يا با چه لباسي حاضر شود، درماهيت موضوع چه تفاوتي حاصل مي شود؟ يعني اگر هنرپيشه هاي فلان فيلم با چادر به فرش قرمز بيايند، اهداف فرهنگي محقق شده است؟

شنيده ايد كه عين نجس را به هرصورت و با هرچيزي كه آب بكشي پاك نمي شود، مگر آنكه ماهيتش رااز دست دهد. مثلاً سگي كه درمعدني نمك كاملاٌ حل شود. يا خوني كه دراختلاط با آب، رنگ و بويش را ازدست بدهد. اين فرشهاي گل گلي باعث افزايش سطح فني يا محتوايي يك فيلم نمي شود. فقط تبليغاتي زودگذر و فريبنه است كه حتي اگر مخاطباني را به سالنها بكشاند، نمي تواند ازتبليغات سينه به سينه مردمي آن استفاده كند. بهتر است مسؤولان و دست اند كاران سينماي ايران، اول به سطح كيفي فيلمهايشان بيفزايند و بعد به فكر روشهاي تبليغاتي مدرن بيفتند.

ديالوگ عمر و عاص و مالك اشتر

بسم الله الرحمن الرحيم

ديالوگ عمر و عاص و مالك اشتر

« سلامتیه سه تن : ناموس و رفیق و وطن. سلامتیه سه کس : زندانی و سرباز و بی کس.... سلامتی آزادی , سلامتی زندونیای بی ملاقاتی...» صداي راديو كه اين جملات را پخش مي كند، با فِس و فِس تنور نانوايي و تاپ تاپ كوبيدن خمير روي صفحه تنور مخلوط شده است. تازه رسيده ام نانوايي. زود ذهنم پرواز مي كند. سكانسهاي شروع فيلم اعتراض كيميايي. داريوش ارجمند درحال آزاد شدن اززندان است. مهدي فتحي درمراسم استقبال ازاو كه به خاطر قتلي ناموسي به زندان افتاده،‌ اين جملات را درميان بدرقه زندانيان ديگر مي گويد.

هنوز نوبتم نشده. چانه گير همينطور كه همه بدن را مي جنباند و گلوله هاي يك اندازه خمير را روي صفحه پرت مي كند و رويش آرد مي پاشد، روبه شاطر ميانسال كه عرق ريختن برايش مثل آب خوردن است مي كند ومي گويد : «يادته؟ »

سريع فكر مي كنم. پس اينكه مي گويند فيلمهاي كيميايي متحجرانه است و تكرار خود و هنوز دنبال انقلاب فردي و آنارشيسم، بي خود است. ببين نفوذ روشنفكرها درمردم چقدر زياد شده! خمير گير نانوايي محل ماهم اعتراض كيميايي را بعد ازسالها بياد دارد.

گوشها را تيز مي كنم. چانه گير پس ازسرتكان دادن شاطر ادامه مي دهد. « ها... اي حرفا رِه عمر و عاص به مالك اشتر مُگفت!!»

 

نگاهي به مجموعه درچشم باد

بسم الله الرحمن الرحيم

دين و ميهن نه ميهن و دين

خاطره زيباي شير سنگي، جعفري جوزاني ترمزي بود كه باعث شد با احتياط بيشتري درباره درچشم باد بنويسم. اما ازمجموع حدود 15 قسمتي كه ديده ام، اين نكات به نظرم رسيد :

1-      درچشم باد يكي ازمعدود مجموعه هاي تلويزيوني است كه با روش 35 ميلي متري يا به عبارتي سينمايي تصويربرداري شده است. اين تحمل سختي و هزينه دربعضي قسمتها به زحمتش مي ارزد. رنگ و نورها، تغيير فوكوسها، نماهاي باز چشم نواز و ... و البته دربعضي بخشها خصوصاً نماهاي جنگي، تحرك لازم را ازدوربين گرفته و نماهايي بي روح و ساكن و ساده به ارمغان آورده است.

2-      دكوپاژ فيلم درهمه بخشها يكدست و روان نيست. ازقسمتهاي اول كه پيچيده و بعضاً حساب شده است تا قسمتهاي جنگي كه ول و سهل انگار و بسيار آماتوري است. در قسمتي كه دكتر همراه رزمندگان به عمليات مي رود، سياهي لشكرها، شلنگ تخته زنان توي بيابان مي دوند و دوربين به يك حركت چپ به راست ساده اكتفا مي كند. دريغ ازيك نماي بسته ازصورت، دست،‌اسلحه و... درهمين لحظه انفجاري گوشه تصوير ديده مي شود كه معلوم است بدون هماهنگي كارگردان و تصوير بردار بوده و نصف تصويرش به خارج قاب مي افتد.

3-      درقسمتي ازمجموعه برشهاي متوالي بين نماهاي فيلم و قطعات مستندي از جنگ داريم كه قرار است به ما اينگونه القا كند كه ببينيد! كارگردان آنچنان به واقعيت وفادار بوده كه دقيقا ًفيلمهاي مستند جنگ را بازسازي كرده است. از طرف ديگر تماشاگران فيلم احتمالاً دو گروه مي شوند. عده اي كم اطلاع تر شگفت زده مي شوند و احسنت مي گويند و عده اي ايرادگير، انتقاد مي كنند كه اِ... اين بازيگر كجا به حسن باقري شبيه است؟غافل ازاينكه جواب مسأله درصورت آن نهفته است. يك اثر سينمايي براي باور پذيري قرار نيست نعل با النعل تصاوير مستند يا خاطرات و گفتارها و رفتارهاي شخصيتهاي واقعي را كپي كند. يك اثر سينمايي بايد باور پذيري را با قابليتهاي فني درتماشاگر ايجاد كند.

4-      درچشم باد با وجود هزينه  گزاف كه از12 تا 17 ميليارد شنيده ايم، ازنقيصه مهم همه مجموعه هاي تلويزيون يعني محاسبه دقيقه اي رنج مي برد. اين شيوه، ريتم كلي مجموعه را چنان كند كرده كه مخاطب عادي تلويزيون را نيز خسته مي كند. اين ضعف بسيار مهم درهمه قسمتهاي مجموعه ديده مي شود. فكر كنيد كارگردان مجبور مي شد، سريال را با دقت و وسواس مي ساخت، آنوقت ‌نيمي ازبودجه فيلم را ازدست مي داد. شنيده ام جوزاني جايي درجواب اعتراض به پرهزينه بودن مجموعه گفته اگر اين مجموعه درآمريكا ساخته مي شد، بيش از300 ميليارد تومان ارزش داشت. فرض كنيم اين حرف درست است. اما اگر درچشم باد را دست كارگردانان مجموعه لاست بدهيم، چند درصدش را  درتدوين حذف مي كنند؟!

5-      درچشم باد ادعا و ظاهري ملي گرايانه دارد. اما خبطي كه روشنفكران ما مي كنند، اينست كه سابقه دينداري بيش ازهزار ساله اين سرزمين را ازملي گرايي منفك مي كنند. مثلاً فكر مي كنندرويكرد مردم به شاهنامه صرفاً به دليل پهلوانان ايرانيش است. غافل ازاينكه علاقه مردم به رستم و قهرمانان شاهنامه دلايل توحيدي دارد. نگاهي به خاطرات رزمندگان ميهن دوست ارتش – فارغ ازاينكه سپاه و بسيج چه نقشي درجنگ داشته اند -  اين نكته را ثابت مي كند كه آنها عشق به آب و خاك را جزيي ازدين مي دانسته و مي دانند. - فرمان امام درباره عدم انحلال ارتش را بايد دراين نگاه جستجو كرد. -  قهرمانان درچشم باد، خصوصاً دوست دكتر دربيمارستان صحرايي نه شخصيت پردازي يك ميهن پرست واقعي را دارند و نه رسوخ تفكر ديني درمردم اين سرزمين را به رسميت مي شناسند.

اين مطلب در روزنامه جوان،‌چهارشنبه 2 تير 1389 به چاپ رسيد.

بخشي از مصاحبه يك كارمند مجلس درباره دانشگاه آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

بخشي از مصاحبه يك كارمند مجلس درباره دانشگاه آزاد

درواكنش به اجراي اساسنامه دانشگاه آزاد، يكي ازقضات دادگستري، خودسرانه دستور توقف اجرا را صادر مي كند. درست بعد ازاين حكم، مصوبه اي معنادار با رأيي قاطع ازطرف مجلس، وقف دانشگاه آزاد را تصويب مي كند. اين آخرين دست و پازدنها و تلاشهاي مديريت انشاء الله سابق دانشگاه آزاد، لطف خفيه الهي بود كه مثل فتنه 1388، چهره واقعي خيلي ها را نشان داد. نمايندگاني كه به اين مصوبه بودار رأي مثبت دادند، علاوه بر خسران اخروي، بايد درآينده جوابگوي دليل آن باشند. براي جستجوي دليل اين رأي قطعه اي ازمصاحبه يكي ازكارمندان مجلس با مجله راه شماره 30+1، اسفند 1386 را نقل مي كنم :

«تعامل دانشگاه آزاد با نمايندگان :

آقاي جاسبي وقتي وارد مجلس مي شود، صد نفر دور او جمع مي شوند. حتي براي رئيس مجلس هم اينطور نيست. دانشگاه آزاد معاون و مديركل امور مجلس دارد. آقاي جاسبي ازكارمند گرفته تا وزرا تا نماينده ها همه را با خود همراه مي كند. مثلاً براي انتقال دانشجو ازيك واحد كوچك به تهران كمك مي كند... »

متن كامل اين مصاحبه را مي تونيد دروبلاگ جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي مشهد بخوانيد.