بسم الله الرحمن الرحيم
سيرو في الارض
- مي گويند مرحوم آل احمد بجز شهرهاي كشور و چندين سفر خارجي كه رفته بود در تعداد زيادي از روستاهاي ايران شب را اقامت كرده بود. او ريشه داستانها و قلم خارق العاده اش را در همين ارتباطات اجتماعي سينه به سينه مي جست و همينهابود كه جلال را به يكي از بزرگترين داستان نويسان ايراني بدل كرد.
- چرا راه دور مي رويم. يكي از سرفصلهاي زندگي رهبر انقلاب، از دوران نوجواني، سفر بوده است. مي گويند ايشان را بعنوان طلبه اي كه بيشتر اوقات در سفر بود مي شناسند. اثر اين شيوه زندگي، امروز در مقبوليت و نوع مراوده مردم با ايشان در سفرهايشان ديده مي شود.
اما خطابم ابتدا با خود و بعد با همه رفقاي حزب اللهي، مسجدي، هيئتي، سياسي، اداري، مذهبي، عدالتخواه، مطالبه گر و... است.
- آيا مي توانيد نام 5 روستاي شهرهايتان را سريع بگوئيد؟
- تابحال به چند روستا سفر كرده ايد؟
- روستاهاي استانهاي ديگر پيشكشتان؟
- نام 2 شهر از هر جهت ايران را كه به آن مسافرت كرده ايد، نام ببريد؟
- كشورهاي اطراف و جهان اسلام و جهان كفر و... پيشكشتان؟
- چطور ما ادعاي همه القاب بالا را داريم، در حالي كه اولين نياز فعاليتهاي اجتماعي - فرهنگي، يعني شناخت محيط اطراف و مردم و در مرحله بعد مستضعفان جامعه خويش را نداريم.
- چرا بيشتر زندگي ما رفت و آمد بين خانه و محل تحصيل و محل كار و محل فعاليت شايد فرهنگي است؟
ممكن است دوستان شروع به بهانه گرفتن كنند.
- ما بارهاباخانواده اينا شمال رفته ايم و اصفهان و قم – جمكران و تازه جاي رفته ايم كه هيچ كس نرفته است(شيراز).
- بابا دلت خوشه، شهريه دانشگاهمان را به زور از بابا مي گيريم.
- خوب كه چي؟ حالا گيرم سفر رفتيم. ما كه نمي خواهيم مثل جلال داستان نويس شويم و رهبر هم كه عمراً... نخواهيم شد.
جواب آيه 137 سوره آل عمران است :
« قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانْظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذَّبِينَ» « قطعا پيش از شما سنتهايى [بوده و] سپرى شده است پس در زمين بگرديد و بنگريد كه فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است »
خداوند جز تشويق به سير في الارض، يكي ديگر ازفوايد سفررا استفاده از تجربه پيشينيان ذكر كرده است. در محتواي آيه همچنين درس گرفتن از سنتهاي پيشينيان يعني مردمي كه پيش از ما مي زيسته اند، وجود دارد. و اين عبرت لازمه اش دور شدن از نگاههاي روشنفكرانه و مستشرقانه و توريستي است. نگاههايي كه در آنها كوه و دشت و ساختمانهاي تاريخي از آدمها مهمترند و فقرا وروستائيان و آفريقائيها و ديگر جهان سومي ها فقط براي اين بكار مي آيند كه قدمت مكانها و بناها را نشان دهند و حس ترحم توريستها را برانگيزند.
اما براي عيني تر شدن بحث، پيشنهاد برپايي و فكر كردن مجدد به اين سنت ابتدا عقلي و بعد ديني را در سه زير مطرح مي كنم :
1- سفرهاي درون شهري : اين بخش براي موتورسوارها شيرينتر از بقيه است. اما يك راه حل عيني براي اين سفرها استفاده از اتوبوس است. ميتوان با هروسيله اي حتي پژو 206 بابا به ابتداي يكي از خطهاي اتوبوسراني رفت و با هزينه اي در حد صفر، به نقاط مختلف شهرها و روستاهاي نزديك سفر كرد. البته لازمه اين كار، داشتن هدف از سفر و تقويت قدرت تحمل و ديد است. و فايده اش لا اقل اينست كه خواهيد دانست در اطرافتان چه چيزهايي در حال گذر است.( با پسر يكي از دكترهاي فاميل بحثمان گل انداخت. وسط صحبت ناگهان گفت : مگر توي شهر ما فقير هم هست؟) اين سفرها همچنين مي تواند دريايي از سوژه براي هنرمندها و نويسندگان باشد.
2- سفرهاي استاني : اينگونه سفرها بيش از اينكه وظيفه رئيس جمهور و هيئت دولت باشد، وظيفه خواص جامعه است. و اگر خواص وظيفه اشان را درست انجام دهند، چه بسا قسمتي از نيازهاي دولتمردان را مرتفع كنند. اين سفرها را مي توانيم با هزينه هاي بسيار كم اتوبوسي انجام دهيم. البته طول مسافرت، خود قسمتي از ارتباط اجتماعي با اقشار مختلف جامعه و شنيدن درد دلهايشان است.البته بازهم به شرط هدف داشتن و دور شدن از نگاههاي سانتيمانتال و مستشرق گونه.
3- سفرهاي كشوري : اين سفرها مي تواند با هدفها و مخاطبين مختلف انجام گيرد. از سفرهاي راهيان نور تا اردوهاي مختلف زيارتي و سياحتي. اما پيشنهادم به همه مخاطبين فوق الذكر با اضافه نهادهاي عريض و طويل فرهنگي متولي امر اينست كه بجز سفرهاي كليشه اي و هرساله، زاويه نگاهشان را كمي اجتماعي تر تنظيم كنند. چه اشكالي دارد كه چند گروه از مسافران راهيان نور، سري هم به مناطق فقير خوزستان و ايلام و كردستان و... زده واين بازماندگان دفاع مقدس را هم زيارت كنند و ببينند اين مردم به مدد سالهاي بي عدالتي چطور در عين فقر و كنار چاهها و لوله ها و پا لايشگاههاي نفت زندگي مي كنند. (در خاطراتي يكي از رزمنده ها شنيدم كه چند نفر از شهداي گردانشان، مرخصي مي گرفتند و به مناطق محروم خوزستان سر مي زدند) البته با اين فكر، اقامات خوبي از قبيل اردوهاي دانشجويي و بسيجي سازندگي و ... انجام شده است. اما در كنار اينها سخن من با افراد و سفرهاي تك، دو و چند نفره و با انگيزه ها و بودجه هاي شخصي است (قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ 46- سبأ)
4- سفرهاي جهاني :
دوستي داريم كه با وجود دانشجو و ممنوع الخروج بودن، نداشتن شغل ثابت، مظلوم و محجوب بودن و... تا بحال و با انگيزه هاي فرهنگي به چند كشور منطقه مثل افغانستان و تاجيكستان و تركيه و سوريه و لبنان سفر كرده و تجربيات گرانبهايي را با وجود سن كمش اندوخته است. در زمينه انگونه سفرها چند نكته را متذكر مي شوم.
- بچه هاي اول انقلاب با انگيزه هاي جهانيشان توانستند، جلوي آمريكا و صدام بايستند و به احدي الحسنيين نايل شوند. واي به حال ما كه همه همتمان، ليوان شربت هيئت است و پرده جلوي پايگاه به مناسبت روز بسيج.
- در سفرهاي جهاني كشورهاي همسايه، كشورهاي منطقه، كشورهاي جهان اسلام و بعد كشورهاي استكبار ستيز اولويت دارند. براي هركدام از اينها دلايلي دارم اماهركسي بايد اهدافش را خود تعيين نمايد.
- عامل زبان مهمترين نقش را در اين سفرها دارد. و اينجاست كه اهميت زبان آموزي بخصوص انگليسي عربي و اسپانيولي و... به چشم مي آيد. البته كساني كه هيچ زباني جز زبان مادرشان را بلد نيستند، دو كشور افغانستان و تاجيكستان مي تواند شروع خوبي باشد.
- از هزينه هاي اين سفرها نبايد ترسيد. اقامت در مهمانپذيرهاي معمولي و مسافرت زميني ( كه بجز هزينه يكي از استراتژيهاي سفرهاي فرهنگي است) و بردن غذاهاي كم حجم و مقوي همراه با خود، مي تواند هزينه هاي سفر را به شدت كاهش دهد. البته سفرهاي خارجي حداقلهايي لازم دارند.
- سفرهاي فرهنگي بايد زميني باشد تا تجربه هاي طول سفر نيز بكار آيد. هواپيما و حتي قطار قسمتي از فوايد سفر را از بين مي برد. بهترين شيوه استفاده از سواريهاي شخصي و توقفهاي بين راهي است.
- شجاعت و توكل به خدا و نداشتن وسواس در امور مختلف و مقاومت و حوصله پركاري از ديگر ملزومات اين سفرهاست.
- مشورت پيش از سفر با كساني كه پيش از اين به آنجا مسافرت كرده اند، خواندن سفرنامه ها، نقشه خواني و برنام ريزي دقيق، و تحقيق اينترنتي و حتي كتابخانه اي و بدست آوردن چند آشناي همفكر و سالم در كشور مورد نظر و شناسايي دقيق مراكز و محافل فرهنگي، مي تواند شما را از نياز به سازمانها و ارگانهاي دولتي بي نياز كند.
- سفرهاي گروهي به سبب به اشتراك گذاشته شدن هزينه، تجربه، و امنيت بر سفرهاي انفرادي ارجح است. اين سفرها محدوديتها و مقتضيات خاصي دارد كه به سبب وجود عامل خودسازي در جمع و تمرين دور كردن تك روي و غرور مي تواند بسيار مؤثر باشد.
و اميدواري همه همسفران بايد به وعده هاي اينچنين خداوند باشد :
«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿218﴾ » « آنان كه ايمان آورده و كسانى كه هجرت كرده و راه خدا جهاد نمودهاند آنان به رحمتخدا اميدوارند خداوند آمرزنده مهربان است »