میان ماه من تا ماه گردون - درباره اقدام دانشجویان علیه سفارت انگلیس
بسم الله الرحمن الرحیم
میان ماه من تا ماه گردون
ممکن است درذهن برخی دوستان، مشابهت هایی بین حماسه انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا درابتدای پیروزی انقلاب و حرکت خودجوش دانشجویان درحمله به سفارت انگلیس بوجود آمده باشد. اما باید به تفاوت های زیاد و مشابهت های کم این واقعه توجه کنیم.
تفاوت ها
1-درابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی دروضعی بینابین و بدون ثبات و دردوران ابتدای تثبیت انقلاب قرار داشت. اما ایران امروزدربهترین شرایط ازنظر ثبات سیاسی ، نظامی و حکومتی قرار دارد.
2-درآن دوره زمانی آمریکا دراوج قدرت و اقتدار جهانی خود قرار داشت و ازنظر بین المللی نیز هنوز به معنی امروز وجهه شیطان بزرگ را پیدا نکرده بود. اما انگلستان امروز کشوری متزلزل و شیرِ پیرِ بدون دندانی است که مجبور به دریوزگی باقیمانده غذای قدرتهای بزرگ تر از خود است.
3-با توجه به دو دلیل فوق می شود نتیجه گرفت که نه این اقدام به بزرگی آن واقعه عظیم است و نه انگلستان قدرت مقابله ای شبیه آمریکایی ها درآن دوران خواهد داشت.
4-شرایط زمانی جنگ سخت و نرم امروز با دوران ابتدای پیروزی انقلاب بسیار متفاوت است. یعنی دیگر آن دوران نیست که انگلیسی ها مثل آمریکاییها اسناد ومدارک خیانت هایشان را روی برگه های بزرگ چاپ کنندودرکنارش دستگاههای بزرگ کاغذ خرد کن بگذارند تا ما بتوانیم آنها را بهم بچسبانیم. حالا سیستم های اطلاعاتی و امنیتی بسیار پیچیده و به گمان من آسیب پذیر تر ازقبل است.
5-ازنظر تقابلِ با انگلیسی ها هم تفاوت های زیادی با ابتدای پیروزی انقلاب وجود دارد. آنروزها آمریکاییها به سرعت اعلام قطع رابطه کردند و تا امروز هم رابطه شان با ما قطع است. اما می بینیم که انگلیسیها به سرعت اعلام می کنند که ما نمی خواهیم مزیت های سفارتمان درایران را ازدست بدهیم و بعد شروع به کارهای ایزایی مثل خیابان گردی سفارت خانه ای می کنند و دلشان غنج می رود برای یک گوشه چشم ما. به نظر من هرچه این هارت و پورت ها بلند تر و تند تر باشد، نشانه ضعف بیشتر و علاقه بیشتر به حفظ موقعیت است. یعنی حالا موقع امتیاز گرفتن و تحقیر کردن و بی محلی کردن است نه کوتاه آمدن و عقب نشینی کردن.
6-درآنروزها آمریکاییها و اروپاییها قدرت برتر و بی چون و چرای رسانه هایی بودند که به اندازه امروز گسترش و نفوذ نداشتند. ازطرف دیگر رسانه های آنروز غربی موجه تر و مورد اعتماد ترازامروز بودند. اما دردنیای رسانه های متکثر امروز ما نیز می توانیم ازمزیت های نسبی خودمان دراین واقعه استفاده کنیم. اما امان از صدا و سیمای تنبل ما! صدای و سیمایی که درباره هرموضوعی یا افراط می کند یا تفریط. یا آنقدر برنامه های آبگوشتی به خیک مخاطب می بندد که بکلی واکسینه می شود ویا بکلی بایکوت می کند و ایجاد نیاز کاذب. الآن زمانی است که باید صدا و سیما سریع اقدام به ساخت چند مستند بین المللی و قوی دراین باره کند و شبکه فعالان مجازی نیز می توانند با رسانه های فرعی به پوشش اخبار این واقعه به زبان های دیگر اقدام کنند.
7-اما به نظر مهمترین تفاوت این دوحرکت برنامه ریزی، ترسیم هدف و استراتژی است. آنجا دانشجویان با سازماندهی بهتر و با هدف تر اقدام به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا کردند و توانستند این حرکت را به یک جریان جهانی تبدیل کنند. اما حمله به سفارت انگلستان و حرکت های دیگر این سالها مثل حمله به سفارت دانمارک و... بیشتر حرکت هایی دفعی و احساسی و واکنش هایی بدون استراتژی درمقابل اتفاقات روز به نظر می رسد. درست به همین دلیل است که عمق و تأثیر این حرکت های تا به آنجا نمی رسدکه حمایت های جامع تر و بزرگتررا به دنبال بیاورد.
مشابهت ها
1-سفارت آمریکا درآن دوره به شکلی علنی و مشخص، رویه دوران پیش ازانقلاب را دنبال و بعنوان مرکز فرماندهی، عملیات تخریبی علیه انقلاب را سازمان می داد. سفارت انگلستان هم دردوران فتنه درست همین نقش را البته به شکلی متفاوت و بسیار ضعیف تر ایفا کرد.
2-شور و شوق و انگیزه های الهی و انقلابی جوانان نقطه مزیت و مشابهت مهم همه این اقدامات است. شوری که به نظر حالا با شعوری بیشتر ازدوران ابتدای پیروزی انقلاب توأم است. سازماندهی، برنامه ریزی منسجم و دقیق، داشتن جلسات منظم و هدفمند بین تشکل ها، رصد و مطالعه دائم و دقیق و ... می تواند از این شور همراه باشعور، حرکت های عمیق تر و اثر گذارتر بعدی را بوجود بیاورد.
با توجه به همه جوانب فوق به نظر من اقداماتی اینچنین نباید دفعی و بدون برنامه انجام گیرد. برنامه ریزی مرحله ای برای ایجاد جنگی روانی و اطلاعاتی لازم است. مثلاً چه بسااگر پیش ازاین حمله هکرها می توانستند با نفوذی اطلاعاتی اسناد و مدارکی مهیا کنند، شاید حمله به سفارت مفید تر ازآب درمی آمد.
میان ماه من تا ماه گردون
ممکن است درذهن برخی دوستان، مشابهت هایی بین حماسه انقلاب دوم، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا درابتدای پیروزی انقلاب و حرکت خودجوش دانشجویان درحمله به سفارت انگلیس بوجود آمده باشد. اما باید به تفاوت های زیاد و مشابهت های کم این واقعه توجه کنیم.
تفاوت ها
1-درابتدای انقلاب، جمهوری اسلامی دروضعی بینابین و بدون ثبات و دردوران ابتدای تثبیت انقلاب قرار داشت. اما ایران امروزدربهترین شرایط ازنظر ثبات سیاسی ، نظامی و حکومتی قرار دارد.
2-درآن دوره زمانی آمریکا دراوج قدرت و اقتدار جهانی خود قرار داشت و ازنظر بین المللی نیز هنوز به معنی امروز وجهه شیطان بزرگ را پیدا نکرده بود. اما انگلستان امروز کشوری متزلزل و شیرِ پیرِ بدون دندانی است که مجبور به دریوزگی باقیمانده غذای قدرتهای بزرگ تر از خود است.
3-با توجه به دو دلیل فوق می شود نتیجه گرفت که نه این اقدام به بزرگی آن واقعه عظیم است و نه انگلستان قدرت مقابله ای شبیه آمریکایی ها درآن دوران خواهد داشت.
4-شرایط زمانی جنگ سخت و نرم امروز با دوران ابتدای پیروزی انقلاب بسیار متفاوت است. یعنی دیگر آن دوران نیست که انگلیسی ها مثل آمریکاییها اسناد ومدارک خیانت هایشان را روی برگه های بزرگ چاپ کنندودرکنارش دستگاههای بزرگ کاغذ خرد کن بگذارند تا ما بتوانیم آنها را بهم بچسبانیم. حالا سیستم های اطلاعاتی و امنیتی بسیار پیچیده و به گمان من آسیب پذیر تر ازقبل است.
5-ازنظر تقابلِ با انگلیسی ها هم تفاوت های زیادی با ابتدای پیروزی انقلاب وجود دارد. آنروزها آمریکاییها به سرعت اعلام قطع رابطه کردند و تا امروز هم رابطه شان با ما قطع است. اما می بینیم که انگلیسیها به سرعت اعلام می کنند که ما نمی خواهیم مزیت های سفارتمان درایران را ازدست بدهیم و بعد شروع به کارهای ایزایی مثل خیابان گردی سفارت خانه ای می کنند و دلشان غنج می رود برای یک گوشه چشم ما. به نظر من هرچه این هارت و پورت ها بلند تر و تند تر باشد، نشانه ضعف بیشتر و علاقه بیشتر به حفظ موقعیت است. یعنی حالا موقع امتیاز گرفتن و تحقیر کردن و بی محلی کردن است نه کوتاه آمدن و عقب نشینی کردن.
6-درآنروزها آمریکاییها و اروپاییها قدرت برتر و بی چون و چرای رسانه هایی بودند که به اندازه امروز گسترش و نفوذ نداشتند. ازطرف دیگر رسانه های آنروز غربی موجه تر و مورد اعتماد ترازامروز بودند. اما دردنیای رسانه های متکثر امروز ما نیز می توانیم ازمزیت های نسبی خودمان دراین واقعه استفاده کنیم. اما امان از صدا و سیمای تنبل ما! صدای و سیمایی که درباره هرموضوعی یا افراط می کند یا تفریط. یا آنقدر برنامه های آبگوشتی به خیک مخاطب می بندد که بکلی واکسینه می شود ویا بکلی بایکوت می کند و ایجاد نیاز کاذب. الآن زمانی است که باید صدا و سیما سریع اقدام به ساخت چند مستند بین المللی و قوی دراین باره کند و شبکه فعالان مجازی نیز می توانند با رسانه های فرعی به پوشش اخبار این واقعه به زبان های دیگر اقدام کنند.
7-اما به نظر مهمترین تفاوت این دوحرکت برنامه ریزی، ترسیم هدف و استراتژی است. آنجا دانشجویان با سازماندهی بهتر و با هدف تر اقدام به تسخیر لانه جاسوسی آمریکا کردند و توانستند این حرکت را به یک جریان جهانی تبدیل کنند. اما حمله به سفارت انگلستان و حرکت های دیگر این سالها مثل حمله به سفارت دانمارک و... بیشتر حرکت هایی دفعی و احساسی و واکنش هایی بدون استراتژی درمقابل اتفاقات روز به نظر می رسد. درست به همین دلیل است که عمق و تأثیر این حرکت های تا به آنجا نمی رسدکه حمایت های جامع تر و بزرگتررا به دنبال بیاورد.
مشابهت ها
1-سفارت آمریکا درآن دوره به شکلی علنی و مشخص، رویه دوران پیش ازانقلاب را دنبال و بعنوان مرکز فرماندهی، عملیات تخریبی علیه انقلاب را سازمان می داد. سفارت انگلستان هم دردوران فتنه درست همین نقش را البته به شکلی متفاوت و بسیار ضعیف تر ایفا کرد.
2-شور و شوق و انگیزه های الهی و انقلابی جوانان نقطه مزیت و مشابهت مهم همه این اقدامات است. شوری که به نظر حالا با شعوری بیشتر ازدوران ابتدای پیروزی انقلاب توأم است. سازماندهی، برنامه ریزی منسجم و دقیق، داشتن جلسات منظم و هدفمند بین تشکل ها، رصد و مطالعه دائم و دقیق و ... می تواند از این شور همراه باشعور، حرکت های عمیق تر و اثر گذارتر بعدی را بوجود بیاورد.
با توجه به همه جوانب فوق به نظر من اقداماتی اینچنین نباید دفعی و بدون برنامه انجام گیرد. برنامه ریزی مرحله ای برای ایجاد جنگی روانی و اطلاعاتی لازم است. مثلاً چه بسااگر پیش ازاین حمله هکرها می توانستند با نفوذی اطلاعاتی اسناد و مدارکی مهیا کنند، شاید حمله به سفارت مفید تر ازآب درمی آمد.
+ نوشته شده در جمعه ۱۸ آذر ۱۳۹۰ ساعت 22:54 توسط محمد مهدی خالقی
|