بسم الله الرحمن الرحيم

يك سكه ازاين گنج پايان ناپذير

1- قلاده هاي طلا بر اساس اصول درام، يك شخصيت محوري دارد و يك ماجرا. شخصيت محوري نه مأمور وزارت اطلاعات است و نه مأمور ام آي سيكس. شخصيت "فتنه" است. با اعضا، ويژگي ها و ابعاد مختلفش. طالبي سعي كرده پيوند اين اعضا را درقصه اي مستند گونه به نمايش بگذارد. بنابراین روند تاریخی اتفاقات، فیلم های آرشیوی و شخصیت های واقعی بازیگر صحنه اتفاقات 1388 بعنوان بازیگران فیلم درآمده اند؛ دریک قیاس مع الفارغ شبیه به فیلم نبرد الجزیره. كار مهم ديگر طالبي ساده سازي اين كلاف سردرگم و پيچيده براي ارائه به مخاطب بوده است. حذف زواید، نرفتن به سمت اخبار و اتفاقات محرمانه و اتکا به حافظه تاریخی مخاطب برای استفاده ازارجاعات خارج متنی.

2- خانه تيمي و تركيب عجيب و غريب اعضايش - يك سلطنت طلب با همسر خوشبخت بهاييش، دو جوجه منافق مزدور!، يك نماينده ازسفارت انگليس، يك هم جنس باز،‌ يك لات كلاه مخملي با هدايت يك مأمور ويژه ام آي سيكس-  نمادي براي هدايت فكري فتنه درسطحي بالاتر است. نه اينكه لزوماً چنين خانه اي وجود داشته است. البته سؤال من ازكارگردان محترم قلاده هاي طلا اينست كه چرا آقازاده ها را به اين خانه راه نداده است؟ يعني آقازاده ها به اندازه هم جنس بازها درفتنه نقش نداشتند؟

3- براين اساس كه تحقيق فيلم دقيق و بي نظير است،‌ كارگردان مشقت زيادي براي جفت و جور كردن اجزاي فيلم، ذيل يك قصه روان نداشته است. يعني قصه درخود ماجرا نهفته است. انتخابات و ماجراهاي پس ازآن خود قصه ه اي جذاب، مستند و پركشش براي ساخت يك فيلم است و قلاده هاي طلا بهترين جواب است براي آنهايي كه درسينماي ايران مشكل قصه دارند و بهترين اثبات كننده اين نظريه كه انقلاب اسلامي،‌ دفاع مقدس و تحولات جمهوري اسلامي درهمه اين 30 سال گنجينه هاي تمام نشدني براي الهام بخشي به آثار مختلف هنري است.

4- قلاده هاي طلا يك فيلم سياسي - امنيتي با همه مؤلفه هاي آشناي اين ژانر است. فيلم داعيه صرف محتوايي برای قبولاندن نظريه اي سياسي، يا دادن فقط يك پيام را ندارد. قلاده ها همه اينها هست اما پيش ازآن يك فيلم سينمايي جذابِ با ريتم و قابليت هاي فني مناسب و درخدمت قصه است. وقتي فيلم را براي بار دوم و با دقت بيشتر مي ديدم، هيچ كجا نديدم كه كارگردان درپي خودنمايي و به رخ كشيدن قابليت هاي خود يا ضرب شست نشان دادن به مخاطب باشد. دكوپاژ هاي دقيق و استفاده درست ازتوالي نماهاي متنوع همراه با بازسازي هاي بسيار خوب و باور پذیر و به معني واقعي يك فيلم متعادل و اندازه. البته به گمان من برخي نماهاي شخصيت هم جنس بازفيلم زيادي است و درنگاه واقعي اينهمه امتياز دادن به اين جماعت كه درجامعه ما وجود خارجي ندارند، لازم به نظر نمي رسيد. شايد اگر كارگردان بجاي اين شخصيت، برماهيت جنسي جنبش سبز تأكيدبيشتري مي كرد، دلنشين تر و واقعي تر مي بود. اشکال دیگر فیلم شخصیت پردازی ناقص دکتر رخ صفت است. با توجه به اینکه او مهره اصلی برای گره گشایی فیلم نامه است، بهتر بود تأکید بیشتری برزوایای شخصیتش می شد.

5- قلاده هاي طلا فيلمي لازم، واقعي،‌بجا و تعيين كننده است. براي كارگردانش دعا مي كنيم و آرزوي باقي ماندن برهمين صراط مستقيم را داريم. اما اين فيلم يك سكه از گنج پايان ناپذير اتفاقات فتنه 1388 است. ذكر اين نكته خالي ازلطف نيست كه فتنه 88 ابعاد و زواياي گوناگون و بسيار متنوع ديگري دارد كه ازقضا بيشترشان ايجابي و جزو فرصت هاي انقلاب اسلامي و خارج ازتهران هستند. هنگام ساخت مستند پايان فراموشي و با ديدن مستند هايي مثل ايران سبز و دختر لر به اين ظرفيت هاي بيكران ملت ايران پي بردم. شايد وقتش رسيده باشد كه هنرمندان ما ازچهارچوب پايتخت خارج شوند و سوژه هاي ديگر مربوط به فتنه رادراقصا نقاط كشور دريابند.

6- آخرين خبري كه ازفروش قلاده ها شنيده ام،‌ عبور  ازمرز يك ميليارد و پانصد و هفتاد ميليون تومان است. پس ازاخراجي ها كه دروازه هاي ورود مخاطب به سينما را فراخ تر كرد و با آشتي دادن تماشاگران با سينماها،‌ همه فيلم هاي سينماي ايران را ازهرگروه و با هرتفكري منتفع كرد، جاي بسي خوشحالي است كه فيلمي سياسي با محتوايي فاخر و ارزشي به چنين فروشي دست مي يابد. دوستان روشنفكرِ مخاطب نديده حالا ديگر چه خواهند گفت، خدا عالم است. پس ازفروش اخراجي ها نوشته بودم. برخلاف نظر دوستان كه فروش اخراجي ها را متكي به شوخي هاي مبتذل و زرد بودنش! مي دانند، اعتقاد دارم كه فيلم هايي به مراتب زردتر و با محتواي فاسد و دريده تر ازاخراجي ها،‌فروش هايي بسيار كمتر داشته اند. حالا با فروش خوب قلاده ها جواب اين سؤال شفافتر به نظر مي آيد. جواب اين سؤال را بايد درجذابيت مضامين و سوژه هاي بكر انقلاب اسلامي كه تا بحال دست نخورده باقي مانده اند جستجو كرد. ادامه اين روند،‌روزبروز مخاطب سايه اي را كه درسينما شركت نمي كردند بيشتر به صحنه خواهد آورد و ناقوس مرگ سينماي شبه روشنفكري غرب زده بيشتر به صدا درخواهد آمد انشاء الله.