جواب زنجيره وبلاگي مجله راه
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد از راه افتادن زنجيره وبلاگي با اين سه سؤال :
1- تأثيرگذارترين و ويژهترين مطالبي كه در «سوره» خوانديد یا دنبال ميكرديد چه بود؟
2- «سوره» دست روي خيلي سوژهها گذاشتهبود كه «راه» هم لابـُد بايد پيشان را بگيرد. اما حالا «راه» باید وارد کدام عرصههای بکر و دستنخورده در قصهي جبههی فرهنگی شود كه سوره نشدهبود؟
۳- همهی این حرف و حدیثها برای این است که «جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی» از وضع بالقوه تبدیل شود به حالت بالفعل. براي اين بالفعل شدن، مهمترين چالش و مانع كدام است؟
كه وبلاگ پلخمون بانيش شد، من به اين سه سؤال به شكل خلاصه و در كامنت وبلاگ پلخمون پاسخ دادم. حالا اين سه سؤال را به شكل تفصيلي پاسخ مي دهم وازهمه دوستان مي خواهم، آنها هم پا پاسخ دادن به اين سؤالها و طرح سؤالات مشابه در مورد مجله راه و حتي نقد و بررسي عملكرد تحريريه سوره چهارم، به پويايي و تأثيرگذاري بيشتر اين راه جديد كمك كنند.
1- فكر مي كنم بيشتر خوانندگان سوره هم اين اعتقاد را داشته باشند كه سرمقاله ها و بعضي از بعد التحريرها تأثيرگذارترين مطالب سوره بود، چون به هدف و مسيري كه سوره دنبالش بود، جهت مي داد، گفتمان سازي مي كرد و راه واژه جبهه فرهنگي انقلاب را از ميان راهها نشان مي داد. سرمقاله هايي با اين عناوين : خود راه نمايدت كه چون بايد رفت (سرمقاله شماره 1 كه درآن نگاه تاريخي، نگرش جهاني و رويكرد جبهه اي طرح شد)، دين همه دين است (شماره 2)، تقواي مثقالي و معرفت خرواري(شماره 3)، هنر و سرمايه داري + 17 ركعت(شماره 7)، انديشيدن به هنر ديگر- تأملي در رابطه هنر ديني با هنر دين (شماره 9)، تفكر فرهنگ تمدن؛ حركت – تأملي در ويژگي سيد شهيدان اهل قلم(شماره 10)، علم يا عمل - حاشيه اي بر توليد علم بي مصرف(شماره 18)، ملازمه هنرزدايي از دين و دين زدايي از هنر – نگاهي به فرصت ها و تهديدهاي هنر درجمهوري اسلامي (شماره 23)، انقلاب به روايت امام – تأملي در ضرورت بازخواني تاريخ انقلاب( شماره 25)، حزب الله از نوع حزب الله (شماره 26)، پروانه ها ملخها موريانه ها – تأملي در سيرهنر انقلاب بعد از جنگ (شماره 28) اينها مفاهيمي نو و ادبياتي جديد درعرصه فرهنگ و هنر انقلاب نبودند بلكه مفاهيمي مدفون شده بودند، كه به خوبي آواربرداري شدند. و جالب اين بود كه بيشتر اين سرمقاله ها پيش از روي كار آمدن دولت نهم نوشته شدند و نمي توان آنها را متأثر از فضاي جديد گفتماني كشور دانست ـ كه البته گروه فرهنگي دولت كمتر آنها را ديده است – اما يك مطلب خاص هم در شماره 12به چاپ رسيد با عنوان «پينكرتونها و ساست زدايي از خير و شر – با نيم نگاهي به برنامه هاي رمضاني تلويزيون » نوشته دوست عزيزم محمد رضا طاهري كه استفاده هاي زيادي از آن بردم و بارها خواندمش.
2- كار را كه كرد، آنكه تمام كرد. فكر مي كنم در سوره آنقدر موضوعات و شاخه هاي جديد طرح شد، كه حالا حالاها مي شود روي آنه كار كرد و نتيجه گرفت و آنها را كاملتر و عميقتر كرد. موضوعاتي مثل : تاريخ نگاري جبهه فرهنگي انقلاب درحوزه اتفاقات و شخصيتها و...، جبهه فرهنگي جهاني انقلاب اسلامي در همه زيرشاخه هاي علمي، هنري، سياسي و... كه اين مهم فقط با زبان آموزي و ارتباط گيري همه اعضاي جبهه فرهنگي انقلاب حاصل خواهد شد، پيگيري و به انجام رساندن محتوايي و مصداقي مسأله توزيع در جبهه فرهنگي انقلاب و جبهه فرهنگي جهاني انقلاب اسلامي، و يكي از مهمترين بخشها كه بايد اينبار جدي وپيگير در پي آن بود، نگاه نقادانه به همه دستگاههاي عريض و طول فرهنگي كشور است چه اينبار لولويي بنام سانسور و مصلحت انديشي از مسؤولان آمده هم وجود ندارد و احساس از حُر بودن بايد از همه فعاليتهاي دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب به مشام برسد و...
3- كمبود نيروي پرورش يافته مخلص، دلسوز، سخت كوش و به اصطلاح فارسي تر پوست كلفت و با اصطلاح دينيش : المؤمن كالجبل الراسخ، لا تحركه العواصف
همه بايد دست به كار شويم و با چنين مشخصاتي بدنه نيرويي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي را گسترده تر كنيم. اين يك نگاه بلند مدت است كه نبايد مارا از نگاههاي كوتاه مدت و كارآمد دور كند. در اين راستا مفهومي كه بعد از توقيف سوره با عنوان سوره شفاهي مطرح شد، نبايد فراموش شود. دفتر مطالعات مي تواند يك كارگروه سفرهاي فرهنگي باهمان عنوان سوره شفاهي يا راه شفاهي دايد كند. ماكه در خدمتيم و هستيم وخيلي هاي ديگر راهم مي شناسم كه حاضرند همراه باشند.