سینمای مستند- جشنواره تازه کار
فيلم داوطلب مرگ سياووش سرمدي که به موضوع نقاط تمايزعملياتهاي شهادت طلبانه و عمليات انتحاري مي پردازد، در نوبت ظهر به نمايش در مي آيد. فيلم همراه را يک گفتار متن انگليسي وارد ريشه هاي تاريخي اين دو عمل شده و از فرقه اسماعيليه البته با يک روايت نه چندان معتبر شروع کرده و اين روند را به عملياتهاي حزب الله لبنان در زمان اشغال بوسيله ارتش اسرائيل مي رساند. اينجاست که فيلم از زبان سيد حسن نصرالله جواب سؤال طرح شده را مي دهد. و نقاط تمايز اين دو عمل را شرح مي دهد. همراه با اين توضيحات فيلم به زندگي و نحوه انجام عمليات استشهادي بوسيله شهداي مشهور حزب الله مثل صلاح قندور و ... مي پردازد که صحنه عملياتها بوسيله انيميشن بازنمايي شده است. همچنين فيلم دربردارنده توضيحات کاملي درباره نوع عمل و تفکرات طالبان و خصوصاً بن لادن است. فيلم به زبان عربي و با زيرنويس فارسي پخش مي شود. اين فيلم محصول شبکه الکوثر است.
چند فيلم ديگر امروز قابل تأمل اند. تسخير درتهران ساخته ليلا نادري است که به مراحل آماده سازي و چاپ کتاب تسخير خانم ابتکار که درمورد تسخير لانه جاسوسي است مي پردازد.روزهاي بي تقويم اثر مهرداد اسکويي که به يک کانون اصلاح و تربيت نوجوانان مي پردازد، بيشتر از جنبه هاي فني در شخصيت پردازي و تدوين قابل تأمل است. در ميان آثار بخش مسابقه ملي، درياي پارس طياب هم به علت ويژگيهاي فني قابل قبول که از آن يک مستند فاخر مي سازد، و همچنين تقويت يک نگاه ملي در مورد خليج فارس اثري ديدني است.
اما در ميان فيلمهاي خارجي مستندي بنام دشمن خوشبختي به چشم مي خورد که ساخته يک زن فيلمساز دانمارکي است. فيلم به مبارزات انتخاباتي ملالي جويا زن روزنامه نگار، روشنفکر و تجديد نظر طلب افغاني در انتخابات پارلماني افغانستان مي پردازد. من در سفر افغانستان پوسترهاي ملالي را در مزار شريف ديده بودم. اما به نظر اينگونه فيلمها جهت تبليغ يک فضاي لائيک از طرف غربيها در افغانستان است. جايي که مردم امکانات اوليه زندگي را ندارند و کشور در حال غرق شدن در مواد مخدر است، چه جاي صحبت در مورد آزاديهاي غير ديني زنان وروزنامه نگاران است. اين در حالي است که بيشتر مطبوعات افغانستان وابسته به NGO هاي غربي و شايد هم مراکز جاسوسي غربيهاي هستند.
اما امروزدو فيلم خارجي در باره بم به نامهاي مشق بم و آواهاي بم که يکی ساخته يک فيلمساز ايراني و محصول اتريش و استرالياست و ديگري هم ساخته يک هلندي، به نمايش در مي آيند و ناگفته پيداست که همه آنها در باره بم زلزله زده و خراب است نه بم بازسازي شده امروز. در آنها عنصر خرابي و کودکان معصوم و فقر چشمگير است. باللخره هيچ گربه اي براي رضاي خدا موش نمي گيرد. وغربي ها هم از زلزله بم ماهي خودشان را مي گيرند.
در نمايشهاي امروز فيلمهاي با حمايت مرکز گسترش سينماي مستند و تجربي بسيار زيادند. شايد هم مرکز گسترش به خاطر تعداد بالاي آثار مورد حمايتش تصميم گرفته، جشنواره اي براي آنها برگزار کند و در کنارش چند فيلم ديگر را هم بپزيرد. البته درميان اين آثار پرشمارکه بيشتر در فضاهاي روشنفکري سير مي کنند، کمتر اثري که به موضوعات جدي مرتبط با انقلاب بپردازد ديده مي شود. مثلاً مستند فرشتگان آلوده صورت که به تهيه کنندگي مرکز گسترش ساخته شده، به چند نفر از کساني که صورتشان دچارسوختگي شديد شده مي پردازد. کارخانه داري که توي ماشينش سوخته، خانم سوارکاري که براي نجات اسبش از درون آتش سوخته است؛ زني که شوهرش به خاطر جنون ناشي ازتزريق زياد مواد او را آتش زده است. دختري که به خاطر رسيدن به دوست پسرش خودسوزي کرده و يک جوان ساده لوح روستايي. اين آدمها همه بعد از حادثه يا از همسرانشان طلاق گرفته اند يا دست به خودکشي زده اند. در انتها و بعد ازاينکه يک رابطه عاطفي بين دو نفراز اينها شکل گرفته، همه دور آتشي جمع مي شوند و عکسهاي زمان سلامتيشان را که روي تابلويي نصب شده آتش مي زنند. عکس هرسه زن نصب شده روي تابلو و کلاً همه عکسهاي زنها در اين فيلم بدون حجاب است.
و آخرين نکته اينکه فيلمهاي بخش مسابقه سينماي ملي که در سالن 2 به نمايش در مي آيند، بطور همزمان در سينما قيام هم نمايش داده مي شوند.