بسم الله الرحمن االرحيم

چشمان گريان و دست لرزان

خدا قسمت هيچ كس نكند انتخاب دو نفر از ميان اين 4 كانديداي دور دوم مجلس مشهد را ( با عذر خواهي از خوانندگان غير مشهدي وبلاگ) چه خيلي از دوستان و حتي بچه حزب اللهي ها و رزمنده ها به خاطر اين شرايط تصميم گرفته اين يا در انتخابات شركت نكنند ويا رأي سفيد بيندازند. البته من بر اساس قاعده عقلي دفع افسد به فاسد به دو نفر رأي خواهم داد. البته با چشمان گريان و دستي لرزان.

تصميم گرفتم به اندازه شناختي كه در اين مدت حاصل شد به تشريح خصوصيات اين چهار نفر بپردازم. با اين قيد كه ممكن است خوانندگان محدود اين وبلاگ به همين ميزان از آگاهي من نياز داشته باشند.( اسامي كانديداها بر اساس حروف الفباست )

1- آفريده : ايشان را فقط در جلسه در مدرسه حضرت مهدي (با مديريت حاج آقا نظافت كه كانديداهاي ديگر را نيز دعوت كرده اند) ديدم. صبر و حوصله در جواب دادن به سؤالهاي بعضاً تند حضار و قيافه بشاش و البته وجهه علمي ايشان مي تواند از نقاط مثبتشان باشد. اما آفريده هم مثل ديگران بيشتر از متكي بودن به وجهه علمي و مردميش تكيه بر مناسبات جناحي و حزبي و بعضي تفكرات كليشه اي ديكته شده از طرف جناح خود دارد. ايشان در پاسخ سؤالي مبني بر اينكه اگر جبهه متحد هم شما را در ليستش بگذارد، قبول مي كنيد گفت : بله هركس مرا حمايت كند قبول مي كنم.  ايشان هزينه تبليغتيش را 15 ميليون تومان ذكر كرد كه اگر كسي تعرفه روزنامه وقيمت مواد تبليغي بكار رفته و گستره مشهد را ببيند اين سخن را خالي از صداقت خواهد يافت.

آفريده در سخنان خود بر نكته اي تأكيد كرد كه به نظر پايه فكري او و جناح مربوطه اش را تشكيل مي دهد. ايشان بارها تأكيد كرد كه قائل به جمهوري اسلامي است نه حكومت اسلامي و بعد كه الگوي مناسب يك كشور اسلامي را مالزي ذكر كرد، پي به افق نگاهش به انقلاب اسلامي مي توان برد. يكي از شعارهاي ايشان، ترميم چهره تخريب شده بين المللي ايران است. و من هيچ مظلوميتي و حتي نشاطي در رفتار و كردارشان نمي بينم. ايشان درجواب سؤالهاي مربوط به امام حتي نمي توانست اسم امام را درست تلفظ كند و از نظر سياسي با يك نفر عوام فرق زيادي نداشت.

ايشان همچنين شايعه حضور در تحصن و امضاي نامه در مجلس ششم و شايعه دست داشتن در افشاي اطلاعات محرمانه هسته اي را رد كرد.

2- رحماني فضلي : تجربه مديريتي زياد و مشاغل متعدد كه بيشترشان كشوري بوده است، همراه با اقرار زبانيشان به مباني انقلاب و نظام مي تواند نقاط مثبت شخصيتي ايشان باشد.

من رويه ايشان را در سخنرانيهاي دور اول ديده بودم. سخنراني با عجله و با تأكيدات زيركانه بر مشاغل و مسؤوليتهاي گذشته و خروج با عجله از جلسه كه فرصت پاسخگويي به حضار را نمي داد. همچنين عده كشي فاميلي و ستادي به محل جلسه اي كه من حضور داشتم (مسجد مقداد- مطهري شمالي ) و بعد كه من جلو رفتم و درخواست پاسخگويي درباره عملكرد مصلحت انديشانه و محافظه كارانه شان در صدا و سيما را كردم، جوابي كوتاه دادند و بيرون رفتند و بعد يكي از عده ايشان جلو آمد و با لحني بد گفت : شما حق نداري آقاي دكتر را تخريب كني و اين چه سؤالي بود و ... ما پيش از اين درباره عملكرد ايشان در صدا و سيما تحقيق كرده بوديم و مي دانستيم كه مناسبات نامناسبي وجود داشته و ايشان هر عملكرد مثبتي در مجموعه صدا و سيما را به حساب خودش گذاشته است. نكته آخر هم تبليغات وسيع ايشان است كه البته رقمش را ( درمسجد عمار ياسر خيابان مهدي) 12 ميليون تومان ذكر كردند.

3- قاضي زاده : شعار ايشان مشابه آقاي احمدي نژاد و خودشان يكي از مديران دولت هستند اما اينها براي احمدي نژادي بودن ( و البته نه حق مطلق بودن) كافيست؟ آيا احمدي نژاد با لابي كشي ها و لاس زدنهاي پشت پرده جناجي و سياسي با احزاب و گروههاي سياست زده و بودار در انتخابات شركت كرد؟ آيا احمدي نژاد وابستة پا بسته جناح راست بود ؟ و چراهاي بسيار ديگر. در جلسه اي كه من حضور نداشتم ولي چند نفر از دوستان تعريف مي كردند، طرفداران ايشان در واكنش به سؤالاتي پيرامون عملكرد ايشان در دانشگاه سمنان شلوغ مي كنند و براي سلامتي مدير كارآمد احمدي نژاد صلوات نثار مي كنند و جلسه را به تشنج مي كشند. در مورد كارآمدي هم من تا بحال ازايشان طرح و برنامه اي عملي وعيني و مرتبت با شعارهايشان نديدم (همچنانكه از سه نفر ديگر هم نديدم)

4- كريمي : شايد ساده زيستي و زندگي مناسب خانوادگي و همچنين سابقه جبهه ( كه البته هيچ كس از نحوه و مكان و زمانش به درستي مطلف نيست ) ملاكهاي مثبتي طلقي شوند.

اما در مورد آقاي كريمي بايد در دو حوزه سخن گفت :

- عملكرد در بسيج: همه بسيجياني كه قدري قدرت فكر كردن دارند، امروز روشن است كه بسيج خراسان در بيشتر رده ها نسبت به دهه آغازين انقلاب در وجود روح ديني و انقلابي، ابتكار وخلاقيت، عدالتخواهي و مردم داري و... ضعيفتر و در بعضي رده ها مثل بسيج دانشجويي در شرف فرو پاشي است. اينرا با توجه به بسيجي بودن خود و صحبتهاي مفصلي كه باخيلي از بسيجيها داشته ام مي گويم. و اين بيشتر از هرچيز به روش مديريتي آقاي كريمي در اين سالهاي سرداريشان برمي گردد. روشي كه در آن اراذل مقدم بر افاضلند و هر گلوي حق گو و هر مغز متفكري طرد شده و فقط حرف گوش كنها و كم فكر كنها باقي مي مانند. اين عملكرد خصوصاً در بسيج دانشجويي با شدت بيشتري به انجام رسيده و امروز كسي مسؤول بسيج دانشجويي است كه با وجود ارادت قلبيم نسبت به ايشان، فقط يك اجرا كننده صرف بوده و كمتر ابتكار و فكري را به مجموعه تزريق كرده است. و خيلي مسائل ديگر كه بماند تا بعد.

- عملكرد در انتخاباتها : آقاي كريمي به بهانه وجود خطر چپيهاي كافر!! و در خطر بودن اسلام، در ادوار اخير انتخاباتهاي مشهد، نتيجه انتخابات را با هوالمطلوبهاي بيت المال تغيير داده اند. آنهم ذيل و با گفتمان يك جناح سياسي و بدون فكر و آگاهي بخشي به بسيجيان و سوء استفاده از آنها بعنوان يك عمله سياسي ( من مخالف حضور بسيج به شكل آگاهانه و مستقل در انتخابات نيستم و بلكه آنرا واجب مي دانم) اما حالا كه خطر همان چپيهاي كافر!! در ميان است، جهت تكليف گراييشان معكوس شده و علاوه بر اينكه انصراف نمي دهند، تشويق به تك رأي دادن مي كنند كه نتيجه اش رأي آوردن همان چپيهاي كافر!! وخود تكليف گرايشان است. همچنين ايشان سالها ارئه دهنده الگوي صالح مقبول بجاي اصلح بوده اند، حالا چه شده است كه خودشان را كه بر فرض اصلح هستند بر دو نفر صالح مقبول ديگر برتري مي دهند؟

اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا