چراغ های بی سو - یادداشت های دومین روز هفتمین جشنواره سینما حقیقت 1392
بسم الله الرحمن الرحیم
اشاره : یادداشت های این دوره ازجشنواره سینما حقیقت برای سایت رجانیوز نوشته شده و پس ازانتشار در آن سایت، درزمبوربازنشر داده می شود.
چراغ های بی سو
چراغ ها – علی زارع قنات نوی
مستند پرتره جمال میر صادقی، نویسنده روشنفکر ایرانی نه تنها یک مستند پرتره نیست که یک بیانیه سیاسی - فرهنگی است و میرصادقی وجه المصالحه ارائه آن. میرصادقی جایی اواخر فیلم ادعا می کند اهل جنجال نیست؛ اما بیشتر زمان فیلم به کنایه های جنجالی او اختصاص دارد. جایی درشروع فیلم میرصادقی می گوید [نقل به مضمون] : «خبری ازمن دربی بی سی پخش شد و اینها – یعنی نظام – سرقوزافتادند و کتابهای مرا سانسور و توقیف کردند.» این خط تا انتهای فیلم به همین شکل نخ نما ادامه پیدا می کند و هرچند دقیقه به نبود آزادی بیان، فشار به جوان ها، توقیف و سانسور و ... تأکید می شود. سؤال می کنیم که اگر آزادی نیست و شما تحت فشار و سانسور هستید پس چطور این فیلم را ساختید و درجشنواره ملی سینمای مستند جمهوری اسلامی پذیرفته شدید؟ اگر جایزه گرفتید چه؟ بازهم پای حرفهایتان می ایستید؟
78 دقیقه فیلم آنقدر نکات ریز و متلک پرانیهای مختلف دارد که اشاره به همه آنها ملال آور است. به ذکر چند سکانس اکتفا می کنم:
دراولین راش انتخاب شده از روزهای انقلاب، مردمی را می بینیم که درحال کندن کرکره یک مغازه هستند. چند لحظه بعد میر صادقی عکس های بدون حجاب شاگردان و خانواده اش را نشان می دهد. گویی قوانین حجاب دراین مملکت فقط مربوط به انسانهای درحال حرکت است و فریم های ثابت می توانند بی حجاب باشند. درادامه این تصاویر و به بهانه تصاویر تاریخی پیش ازانقلاب، خانم هایی چادری را درمیان زن های بی حجاب خیابان، تنها و انگشت نما به تصویر می کشد. انتهای فیلم قطعه آرشیوی دیگری، شاه را درحال سان دیدن ازارتش نشان می دهد و صدای میرصادقی می گوید زمان شاه هم سانسور بود ، الآن هم هست. بلافاصله میرصادقی درباره رفتن پسرش به خارج ازکشور می گوید و روی جمله آخرش با این مضمون که «بچم ازدست رفت» تصاویر چرک، توهم زا و با تم قهوه ای آرشیوی از رزمندگان دفاع مقدس دیده می شود. بعد صدای میرصادقی دوباره می آید که: « من درجنگ نبودم و درباره اش هم ننوشتم» تصاویر آرشیوی به این ترتیب است : یک بسیجی با پیشانی بند راه قدس ازکربلا می گذرد برش به تصاویر اجساد تکه تکه شده و رها شده شهدا دربیابان برش به گروهی ازرزمندگان که جنگ جنگ تاپیروزی می گویند و درانتها امام که با صورتی جدی و جملاتی محکم می گویند : « آنچه که شما می خواهید باید بشود»
پیش ازاین مستندهایی مثل 444 روز و فیلم سینمایی یک خانواده محترم را که درآن به امام و انقلاب و رزمندگان توهین می شود دیده بودیم. این کارگردان هم اگر به تور دارو دسته حقیقت بازها بیفتد، استعداد ساخت یک خانواده محترم دیگری را خواهد داشت.
سگ بازی
زنجموره – محمد حسن دامن زن
سه زن که هرکدام عاشق حیوانات هستند، درمحیط های متفاوت سعی درنجات حیوانات بخصوص سگ ها دارند.
خانم اول : دختری نوجوان دارد، شوهرش را تا انتهای فیلم نمی بینیم. خانه اش به زباله دانی بزرگی برای نگهداری حیوانات تبدیل شده. ظهر که به خانه می آید یک به یک حیوانات و دختر نوجوانش را با مهربانی غذا می دهد؛ با این فرق که زمان غذاخوردن حیوانات کنارشان می نشیند اما دخترش به تنهایی دراتاقش غذا می خورد. او اداره کننده یک گله سگ ولگرد درمکانی نزدیک تهران است.
خانم دوم: دندانپزشک است. تنها زندگی می کند. شوهرش را نمی بینم و بچه هم ندارد. دراین زمانۀ گرانی که بعضی انسانهای همین مملکت ماه به ماه رنگ گوشت و مرغ نمی بینند؛ یک قابلمه بزرگ گوشت و مرغ می پزد و خیلی تمیز داخل ظرفهای یک بارمصرف برای سگها به کوه می برد. خانم دندانپزشک برخلاف خانم اول مخالف حتی عقیم کردن سگها و گربه های ولگرد است.
خانم سوم : یک زن روستایی است. او هم تنهاست و ازشوهر و بچه اش خبری نداریم. سگهای زیادی درخانه اش نگهداری می کند و سعی می کند برای آنها ازشهر غذا فراهم کند. به نظر می آید این یکی نمک قصه است تا ما نگوییم سگ بازی و بوسیدن و لیسیدن سگ ها ازغرب آمده است؛ که زود بگویند این پیرزن روستایی هم ازغرب آمده است؟
"زنجموره" ظاهری شیک و زیبا دارد. حمایت ازحقوق حیوانات، طبیعت گرایی، حفاظت ازکشتار غیر قانونی و دلخراش آنها، نگهداری ازحیوانات بی پناهی که مورد تعرض و بی مهری آدمها قرار گرفته اند، تنگ شدن و محدود شدن محل های زندگی طبیعی حیوانات و ... این لایه ظاهری فیلم است و شاید خواننده این سطور تصور کند با مستندی متفاوت درباره حیات وحش یا محیط بانان مهربان و زحمتکش و یا فیلمی درباره حفاظت ازگنجینه های طبیعی کشور مواجه است. اما زنجموره درواقع یک مستند سبک زندگی با شعارهای پست مدرنیستی خوش رنگ و لعاب است و لایه پنهانش – بدون اینکه نسبت به این سبک زندگی نقدی داشته باشد – ترویج و عادی سازی سبک زندگی غربی است که درآن حیوانات جایگزین نظام خانواده می شوند. درنتیجه زیاد شدن سگها و کم شدن بچه به معضل جوامع غربی تبدیل می شود. اما اسلام به راحتی این مشکل را حل می کند. سگ حیوانی نجس است. نگه داشتنش درخانه مکروه و باعث رخت بربستن برکت ازخانه نگهداری اش برای نگهبانی و گله داری بلامانع است.
انرژی هسته ای حق مسلم ماست
من اکبر اعتماد، اتم می شکنم – سید وحید حسینی، احمد رضا گنجه ای
خارج از موضوع فیلم اکبر اعتماد شخصیتی جذاب و پیش برنده برای یک مستند است. ویژگی های مختلف او، آمدن ازخانواده ای مذهبی، شهرستانی بودن، علاقه به ایران، وجهه علمی، شوخ طبعی و خوش مشربی، طبع شعر و داشتن یک مسؤولیت حساس درسالهای پیش ازانقلاب بیننده را جذب می کند.
مستند "من اکبر اعتماد، اتم می شکنم" فیلم روراستی است. ازنوع مواجهه با سوژه و تدوین وتوالی نماها مشخص است که دو فیلم ساز جوان درپی حُقنه مفاهیم مورد نظر خود و سوء استفاده سیاسی ازموضوع هسته ای را ندارند. ازهمین صداقت و مفاهیمی که به طور طبیعی ازاین انسان مستقل و آزاده صادر می شود، می توان به خوبی به حقانیت ایران دردستیابی به انرژی هسته ای پی برد. اعتماد به خوبی، روانی و براساس فطرت انسانی سالم حکایت می کند، زندگی می کند، عشق می ورزد و به همین خوبی و براساس انصاف انتقاد می کند. مثلاً درسکانسی که به سعید جلیلی درمورد روابط عمومی ضعیف وعدم اطلاع رسانی به مردم درجریان مذاکرات هسته ای انتقاد می کند، به من که درانتخابات به جلیلی رأی داده ام برنمی خورد. چون مجموعه نظرات او بعنوان یک صاحب نظر، متکی به ملی گرایی، حسن نیت و دفاع ازحق مشروع ایران است. به نظرم این فیلم یکی ازبهترین آثار ساخته شده درباره انرژی هسته ایست که قابلیت جهانی نیز دارد. البته با چند تحلیل اعتماد خصوصاً درباره اینکه ما قبل ازانقلاب نوکر آمریکا نبودیم، مخالفم. نمی توان روش انسانهای خدوم و سالمی مثل اعتماد را به همه حکومت پهلوی تعمیم داد.
دردمند
خاطراتی برای تمام فصول- مصطفی رزاق کریمی
فیلم رزاق کریمی به دلایل مختلفی که درطول فیلم با آنها برمی خوریم، فیلم کاملی است. قصه سفر و مراحل درمان جانبازان ایرانی که دهه 1360 به وین درکشور اتریش اعزام می شده اند، ازنگاه فیلمساز امروز و دانشجوی فیلمسازی آنروزها که دروین حضور داشته و همه مراحل این سفرها را با تصاویری قابل قبول ضبط کرده است. رزاق کریمی حالا بدنبال مرور خاطرات آن روزها دوباره به وین سفر می کند. تا لحظات پایانی فیلم منتظر بودم که آیا فیلمساز مسأله فروش سلاح های شیمیایی ازطرف اروپایی ها به صدام را مطرح می کند یانه؟ سکانسهای پایانی فیلم به این موضوع اختصاص می یابد و من نفسی به راحتی می کشم. نکته قابل توجه فنی فیلم هارمونی و ریتم مناسب بین تصاویر آرشیوی و تصاویر امروزی است که دیدن این فیلم بلند را راحت و لذت بخش کرده است.