عكس - كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي




بسم الله الرحمن الرحیم
گزارشی از دومین جشنواره سینما حقیقت - 2
اما جشنواره سينما حقيقت به سياهي گزارش پيشين نيز نبود...
سفر – علي رشيدي فر
فيلم يك مستند محض و كوتاه است. فيلمي سياه و سفيد، بدون گفتار متن و بدون مصاحبه ازحالتهاي مردم دريكي از پايانه هاي مسافربري كشور. انتظارها، اظطرابها، شورو شوقها و... فيلمي ساده، روان و به شدت اجتماعي كه زاويه نگاهش را بر طيف خاصي نمي بندد. فقير و غني، پيرو جوان، مذهبي و غيرمذهبي و ... بدون موضع گيري درفيلم حضور دارند. يعني برشي واقعي ازجامعه ايراني.
بانوي گل سرخ - مجتبي ميرطهماسب
سالها پيش خانم و آقاي صنعتي دريكي از روستاهاي كرمان، كشت گل محمدي را جايگزين خشخاش كرده اند.ثمره اين تلاش يك كارخانه توليد عرقيات گياهي است كه زندگي مردم روستا را درسطحي مناسب اداره مي كند. حالا آقاي صنعتي خاطراتش را از مرحوم خانم صنعتي مي گويد. فيلم قطره قطره اطلاعات مي دهد. و قصه اش را به تدريج بسط مي دهد. قصه اي كه سرشار از حس وطن دوستي، انسانيت، عشق به خانواده و ... است. اما مهمترين درس فيلم، تصوير سازي تلاش و كوشش و عينيت بخشي به ثمره اين تلاشهاست. اين فيلم را مي توان نقطه مقابل آگهيهاي بازرگاني صداوسيما خصوصاً تبليغات بانكها دانست.
تينار – مهدي منيري
اين مستند بلند تجربه اي براي استفاده از مناظر طبيعي درخدمت يك سوژه اجتماعي است. فيلم به زندگي و كمي از درونيات يك پسر بچه يتيم شمالي مي پردازد كه مجبور است براي گذران زندگي به كاري سخت و طاقت فرسا و چهار فصل تن دهد. فيلم توانسته اين چهار فصل را دريك فيلم جمع كرده و به تصوير درآورد. تضاد اين قصه سنگين با محيط زيباي اطراف، مجموعه اي متعادل را شكل مي دهد كه شايد اگر درشهر يا حتي در مناظر كويري اتفاق مي افتاد، فيلمي سياهنما جلوه مي كرد اما تينار مستندي انساني و شاعرانه و سواي انتهايش كامل است. درانتها پسر فرار مي كند، درصورتي كه شخصيتش در طول فيلم محكمتر و با استقامت تر ازاين واكنش است.
مجاهدين خلق و رابطه ايران و آمريكا – لوك لانگلي
لانگلي دو مسير داستاني را انتخاب كرده است. يكي مصاحبه با مسؤولان مختلف آمريكايي درباره مجاهدين خلق و رابطه ايران و آمريكا. دراين بخش لانگلي كاملاً حرفه اي عمل مي كند و درمرزي باريك، نه به نعل مي كوبد ونه به ميخ. از اين بخش يك آمريكاي تطهير شده ويك سازمان مجاهدين محكوم شده بيرون مي آيد. اما خط داستاني دوم كه مصاحبه بايكي از توابين و تصاوير آرشيوي پايگاه منافقين در عراق است، شفاف و تكان دهنده است. آرش همه مراحل جذب، رفتن به عراق، مأموريت به ايران و ترور يكي از مسؤولان ايراني را تشريح مي كند. چيزي كه شايد نسل جديد تا بحال چيزي مثل آنرا نديده باشد. البته برآيند فيلم با توجه به كمكهاي ايران به فيلمساز، ضد سازمان مجاهدين است و آنها را بعنوان گروهكي تروريستي معرفي مي كند.
يكي مثل همه ناظر – لقمان خالدي
اين مستند ازآنهاست كه با ديدنش نفسي مي كشيم و احساس رضايت مي كنيم از اداي دين و از پرداختن به سوژه اي كه سالها منتظرش بوديم. سال 1357، چند ماه پيش از پيروزي انقلاب، يكي از تصويربرداران شجاع تلويزيون آن زمان، يك دوربين حرفه اي و مقداري فيلم خام را از تلويزيون خارج كرده و همراه با مردم به ثبت وقايع انقلاب مي پردازد. پس از مدتي يكي ديگر از تصويربرداران نيز چنين كاري مي كند وتعداد دوربينهاي حرفه هاي به دو دستگاه مي رسد. راشهاي اين دو دوربين بعدها پايه گذار مستندهاي ماندگاري مثل براي آزادي شدند. اين مستند روايتي از زندگي مرحوم محمود بهاري است.
سند يك نامه – مهدي بماني
فيلم بماني الگوئيست براي ساخت مستندهاي واقعه محوري كه قصد دارند فقط از يك زاويه ديد جذاب و البته موجز يك واقعه را روايت كنند. مؤمن قناعت استاد ادبيات فارسي تاجيك، خاطراتش را از ترجمه نامه امام به گورباچف و تبعات اين نامه در شوروي سابق را بيان مي كند. به اين وسيله ما مروري نيز بر نامه تاريخي امام انجام مي دهيم.
..............................................................................................................................................
تشنگي درياي سنگي – صربستان و مونته نگرو
دريك روستاي دور افتاده كه بيشتر مردم به شهر مهاجرت كرده اند، چند نفر هنوز با سختي دربرابر مهاجرت مقاومت مي كنند. فيلمساز با نزديك شدن به يك زندگي روستايي، فضايي متفاوت از مردمي اروپايي ولي بدوي را به تصوير مي كشد. دراين فيلم با مردمي مواجهيم كه درقلب اروپا از كمترين امكانات يعني آب و برق محرومند و تنها رسوخ تكنولوژي مدرن براي آنها موبايل است. البته نگاه فيلمساز به هموطنانش تحقير آميز نيست. وجود نماهاي زيباي طبيعي و صحنه هايي از سختكوشي و ايستادگي انسان دربرابر محيط سخت اطراف، نشاندهنده اين نگاه است.
همشهري هاول – پاول كوتكي، ميروسلاو يانك – جمهوري چك – 120 دقيقه
فيلمسازان با رئيس جمهور جديد چك، دريك دوره 5 ساله همراه شده و اتفاقات مهم دوره او از رأي اعتمادمجلس در ابتداي دوره تا انتخاب مجددش در دوره بعدي را به تصوير كشيده اند. همشهري هاول يك مستند واقع نماست و سعي كرده بدون جانبداري از هاول فقط ناظر و بازتاب دهنده اتفاقات روي داده يك دوره از تحولات سياسي چك باشد. اوج فيلم كه همه ماهيت فكري – سياسي هاول را عيان مي كند، سكانسي است كه اويك ساكسيفون طلايي را به كلينتون رئيس جمهور آمريكا هديه مي دهد. تفكر غربي و تمايل هاول به آمريكا به شكلي تصويري دراين سكانس منتقل مي شود. اين فيلم نمونه خوبي براي صبر در مستند سازي و سرمايه گذاري زماني و مالي بلند مدت براي ساخت يك مستند است. فيلمي كه ساختش لااقل 6 سال طول كشيده است.
مارادونا – اميركاستاريكا
با اينكه فيلم يك مستند ورزشي به حساب مي آيد، اما رگه هاي ضد استعماري فيلم آنقدر پررنگ است كه آنرا در رده مستندهاي سياسي قرار مي دهد. كاستاريكا اين فضا را به درستي از روحيات مارادونا وام گرفته و فيلم را برمبناي آن قرار داده است. يكي از خطوط مهم داستاني فيلم گل معروف مارادونا به انگلستان درجام جهاني 1986 است. فيلمساز با استفاده از قطعهاي مكرر اين نما و تلفيقش با انيميشني كاريكاتور گونه فضايي مضحك و سياسي اززندگي مارادونا ترسيم مي كند. دراين انيميشن با هردريبلي كه مارادونا مي زند، يكي از شخصيتهاي سياسي مثل تاچر، بوش، بلرو ... را مي بينيم كه در زمين فوتبال مقهور مارادونا مي شوند و درانتها اين مارادوناست كه توپ را به گل تبديل مي كند.
عمليات بازگشت به خانه – آمريكا
تصوير سازي كتابهاي خاطرات سربازان آمريكايي درعراق، طرح يك خطي اين مستند بسيار خوش ساخت است. فيلم به شكل اپيزوديك پيش مي رود. معرفي يك كتاب، مصاحبه با نويسنده و بعد نريشني كه بخشهايي از كتاب را مي خواند و تصويرسازي با سبكهاي مختلف كه اين خاطره خواني را همراهي مي كند. هربخش نيز به شكلي تصويرسازي شده است. انيميشن كميك استريپ گونه، فتو كليپ، مستند، بازسازي و... اما از نظر محتوي نگاههاي فيلمساز بيش ازآنكه به عراقيها متمايل باشد، نگاههاي ضد جنگ است. البته درميان اين نگاه نيز تصاوير و سخناني مبني بر مظلوميت مردم عراق ديده مي شود. دربخش بازسازي، خاطره مربوط به تيراندازي سرباز عراقي به يك پسر بچه بيگناه عراقيست كه فقط به خاطر توجه نكردن به فرمان ايست، هدف قرار مي گيرد. درمجموع فيلم با رگه هاي ميهن پرستانه اش، يك نقد درون گفتماني خوب براي آمريكائيهاست. درجايي ازفيلم يكي از مصاحبه شونده ها جمله اي كليدي مي گويد : «اونا (سربازان آمريكايي) فطرت و ارزشهاشون صحيحه ولي توي يك موقعيت غلط قرارشون مي ديم و اين باعث تضاد مي شه...» يعني درست همان چيزي كه به نظر ما عكسش صادق است. اونا كسايي هستند كه به خاطر فطرت و ارزشهاي ليبرال سرمايه داري خود را در موقعيت هاي غلط قرار مي دهند...
آنتونيو نگري – آلمان
فيلم يك مستند شخصيت خوش ساخت است. زندگي، آثار و مبارزات آنتونيو نگري، فيلسوف مبارز ايتاليايي كه مبارزات وسيع ضد جهاني شدنش منجر به زنداني شدن و اخراج او از دانشگاه شده دستمايه ساخت اين فيلم است. اين فيلم براي ما نشاندهنده اينست كه جهان آنچنان كه بعضي تصور مي كنند يكپارچه و در سيطره يك تفكر يا كشور خاص نيست. اگر ظرفيتها را بشناسيم، درقلب اروپا نيز انسانهاي مبارز و سليم النفس پيدا مي شوند.
بسم الله الرحمن الرحیم
گزارشی از دومین جشنواره سینما حقیقت
دومين دوره جشنواره بين المللي سينماي مستند ايران كه سالها بود منتظرش بوديم و لزوم برگزاريش مدتها بود كه احساس مي شد، در حالي برگزار شد كه شائبه هايي نسبت به دوره اول هنوز باقي بود
دليل پذيرش تعداد زيادتر از حد معقول آثاري كه تهيه كننده اش مركز گسترش سينماي مستند و تجربي بود. وجود يك اشتراك محتوايي در آثار شركت كرده از مركز گسترش كه بيشترشان آثاري سياهنما و پوچ گرا و نا اميد كننده بودند. اين فضا درست برخلاف رهنمودهاي رهبري مبني بر ايجاد فضايي پرنشاط و پر اميد در جامعه بود. از اين دسته آثار دوره اول مي توان به "تهران انار ندارد – مسعود بخشي" ، " رئيس جمهور ميرقنبر – محمد شيرواني "، "باد دبور – محمد رسول اف" و گروه بزرگي ازفيلمهاي مربوط به بزهكاريهاي اجتماعي اشاره كرد. فيلمهايي درباره اعتيادهاي مختلف، بيماريهاي مختلف، نواقص جسمي و روحي مختلف و...
اما حكايت سال پيش امسال و باشدت بيشتر در جشنواره جريان داشت. امسال برگزار كنندگان جشنواره راه را براي فيلمهايي كه پيرنگهاي سياسي و حتي اخلاقي نامناسبي داشتند، بازكرده بودند. به چند مورد از اين فيلمهاي با تفصيل بيشتر مي پردازم.
درخیابانهای ناتمام – پیروز کلانتری – سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
نامزدی در: بهترین گفتار متن
با شعرای روشنفکر همراه می شویم و همراه با شعرهای نويشان روایتی از تهران را می بینیم. این درحالی است که شعر انقلاب بعنوان پیشرو ترین هنر پس از انقلاب هیچ جایگاهی درمیان شاعران مطرح شده ندارد. شاعرانی که بعضی هایشان جزو شاعران دست چندم و بسیار ناشناخته اند. فیلم بیانیه ایست درباره زشتیها و سیاهیها و دود و دم و سرگردانی و ... درتهران و در طول وعرض تاریخ هر اتفاقی را که در ایران وتهران افتاده با همین زاویه نگاه داوری می کند حتی اگر این اتفاق انقلاب باشد و یا دفاع مقدس. فیلم چنان موضع گیری ضد دفاعی دارد که كه درمقابلش بايد ازفیلمهای ضد جنگ به خوبی نام برد. صحنه هایی کج و کوله از جنگ به نمایش در می آید و بعد یکی از شعرا مرثیه ای درباره جنگ می خواند. كامل كننده اين رويه دو تشییع جنازه سوزناک از فروغ فرخ زاد و شاملو است. راستي نام چند نفر از شعراي زير را شنيده ايد؟
عنایت سمیعی، گرانوز موسوی، روزبه صدر آرا، سپانلو، احمد رضا احمدی، سهراب، بهزاد زرین پور، رسول یونان، فریبرز ابراهیم پور، فرشته ساری، مهرداد فلاح، بهزاد خاجات.
درانتهای یک روز کامل – مینا کشاورز، کامران حیدری
نامزد جایزه در :بهترین فیلم مستند، بهترین صدا و بهترین تهیه کننده مستقل
یک گروه زیرزمینی موسیق متال– گونه ای از موسیقی که بیشتر با صداهای ناهنجار و به اصطلاح دیستورت شده و تمهای بسیار تند و سکر آور و گوش خراش همراه است و حین اجرای کنسرتهای این موسیقی استعمال مواد مخدر، مشروبات الکلی، قرصهای روانگردان و دست دادن حالتهای غیر عادی و پرخاشگرانه مرسوم است اين تعاريف و تصاويرهمه درفيلم تصويرمي شود- در شیرازآماده برگزاري يك كنسرت زير زميني موسيقي مي شوند. گروه تصمیم می گیرد به خانه ای بیرون شهر پناه برده وتمرين و كنسرت را همانجا انجام دهد. مشکلات زیادی در زمان تمرین پیش می آید و روز اجرا اتوبوس حامل تماشاگران زیرزمینی بوسیله پلیس ظالم جمهوري اسلامي دستگیر می شود اما اتفاق ديگري مي افتد، گروه کنسرت را برای سالن خالی اجرا می کند.
طلب خیر – سید محمد صادق جعفری
سه نفرازعلمای قم که برای مردم استخاره می گیرند انتخاب شده اند. فیلم با آنها همراه می شود و روشهای استخاره گرفتنشان رابه تصویر می کشد. اما این تصاویر بیشتر به تمسخر شبیه است تا انتقاد. برخوردهای تند با مردم، سرعت استخاره گرفتن، استخاره اینترنتی گرفتن و ... تصاويري است كه فقط ايجاد تمسخر مي كند و در سطح باقي مي ماند. درنمایی آیت الله موسوی اصفهانی از منزل خارج می شود. دو دختر جلو می آیند و طلب استخاره می کنند. ایشان با لحنی تحکم آمیز می گوید موهاتونو بکنین تو... دوباره می گوید : گفتم موهاتونو بکنین تو... بختتون بسته می شه... و بعد می گوید. الان وقت ندارم و به سمت ماشین پژو آخرین مدلش می رود. دخترها دنبال ایشان می روند و او می گوید. الآن وقت ندارم. شب بیائید دفتر!! نوع نگاه فیلمساز به استخاره و این سه عالم به گونه ایست که روحانیون کلیسای کاتولیک را تداعی می کند . یعنی آنها که سرنوشت مردم را در لحظه تعیین می کنند. بدون فکر و برنامه و... دین مطرح شده در این فیلم یک دین ناقص و کلیساییست و شكل انتخابهای فیلم این قضیه را به کل حوزه تعمیم می دهد.
نقل گرآفرید – هادی آفریده
نامزدی در: بهترین مستند کوتاه
دختری که نقال و معرکه گیر است سوژه ساخت این مستند است و ما مراحلی ازآموزشها واجراي معركه اش را می بینیم. تنها اشكال خيلي خيلي كوچك فيلم!! فمينيستي بودن آنست. يعني تفكري كه تلاش مي كند، زن را بجاي مرد نشانده و كارهايي را كه با فطرت و نهاد زن سازگار نيست از او طلب كند. درفيلم البته مردي هم وجود دارد،يكي ازمرشدهاي باسابقه كه دختر نزد او شاگردي مي كند. و جاي اين سؤال كه آيا فيلمي درباره آن مرشد مرد ساخته شده است؟
چهره غمگین من – فرحناز شریفی
فیلم درباره بیماری افسردگی است. شروع فيلم بايك کلیپ داستاني است. شخصیت افسرده این کلیپ می گوید : منو گرفتن به اتهام اینکه چرا شاد نیستم و ده سال زندانیم کردن. جرم قبلیم که به خاطرش رفتم زندان این بود که چرا شاد نیستم!! فیلم فضایی سیاه و ناامید کننده از جامعه ايراني نشان می دهد. فضایی که خود باعث افسردگی است و هیچ جای فیلم حتی اشاره ای کوچک به نقش دین و مذهب و اعتقادات د رکنترل افسردگی نمی شود. و حتی آدمهایی که انتخاب شده اند و افسرده اند، همه غیر مذهبی اند. روایت فیلم کاملاً یکطرفه است. این فیلم را می توان هرجای دنیا ساخت از غرب تا شرق.
مجسمه های تهران – بهمن کیارستمی – سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران
در شروع فیلم ازآیت الله صانعی درباره مجسمه سازی استفتا می شود و ایشان اینکار را برای اهداف خیر مجاز می دانند. پس از آن فیلم سراغ مجسمه میدان انقلاب می رود و بعد سراغ مجسمه سازش اسکندری و دلایل خراب شدن این مجسمه را دنبال مي كند و همه را به گردن انقلاب می اندازد. خط دیگر فیلم مرثیه ای برای مجسمه سازیست که در مصاحبه با پرویز تناولی به پيش مي رود. دراین بخش فیلم روايت اشك آور مجسمه عریان محصص را که الآن در زیرزمین تئاتر شهر دنبال مي كند. بازهم مقصر انقلاب است که در پروسه آن مجسمه های لخت تارومار شده اند. فیلمساز درفیلم سعی کرده همه مجسمه های زشت، بی فرهنگ وبد قواره شهر ار انتخاب کرده و به تصویر درآورد و تقصیر همه را باز همبه گردن انقلاب بیندازد. متلک گویی، تمسخر، قلب و حذف واقعیات و عدم نشان دادن دیگر مجسمه های زیبای شهر از دیگر نكات مثبت!! فيلم است. نکته دیگر این فیلم استفاده از دلخوریهای هنرمندان انقلاب، ضد انقلاب و پوشاندن این موضوع است که اگر هم کاستی وجود دارد مربوط به مسؤولان است نه انقلاب.
پشت فرمان زندگی – سحر سلحشور
یک زن مطلقه که چند سال هم صیغه مردی دیگر بوده، حالا برای امرار معاش مسافرکشی می کند. زن بددهن، عصبانی، لات منش، سیگاری و اهل شب گردی و شب نشینی است. درحالی که فرزندش در خانه تنهاست و دائم با او تماس می گیرد. رگه هاي فمينيستي فيلم پررنگتر و زردتر از نقل گرآفرید است.
444 روز – محمد شیروانی – شرکت کننده در بخش آمریکا پس از آمریکا!! – متعلق به پرس تی وی
در تیتراژ کاغذهای بریده شده اسناد لانه جاسوسی کنار هم قرار می گیرند و اصلی ترین و مقدسترین مفاهیم انقلاب را شکل می دهند. انقلاب، آزادی، استقلال و.... گویی این آمریکائیها بودند که مفاهیم مهم مارا شکل دادند.
فیلمساز به آمریکا سفر کرده و با لیمبرت یکی از اعضای سفارت آمریکا در زمان گروگان گیری مصاحبه كرده است. در شروع لیمبرت را می بینیم که در باغ گیلاسی قدم می زند، فارسی صحبت می کند و می گوید : آمریکا آن چیزهایی که در هالیوود می بینید نیست. موازی با این مصاحبه و مصاحبه ديگري با سفیر وقت آمریکا در تهران، كارگردان با اصغرزاده و خانم ابتکار از دانشجویان خط امام نیز مصاحبه می کند و جوابهای هریک را در مقابل يكديگر قرار می دهد و به اصطلاح گفتمان رودررويي را شکل می دهد. گفتمانی که البته هدفش پاکسازی گناهان آمریکائیها و نشان دادن آنها بعنوان جماعتی صلح دوست، مهربان، طرفدار حقوق بشر و محق درجریان لانه جاسوسی است. شخصیت آمریکایی که آنزمان یک مقام حقوقی بوده و حالا شخصیتی حقیقی است، به اندازه اي سفید و مثبت ترسیم شده که هرکسی را وادار به همدردی و اظهار پشیمانی از گذشته می کند. در انتهای فیلم فیلمساز در خانه اش را می بندد و به اصغر زاده می گوید من می خواهم شما را برای 4 ساعت و 4 دقیقه گروگان بگیرم. اصغر زاده مقاومت می کند و کارگردان اصرار می کند و بعد روی تصویر می نویسد گروگان ما بعد از 4 دقیقه به خانه اش باز گشت.
چند صحنه از فیلم را می نویسم :
- اصغر زاده اعضای اصلی فکری دانشجویان را برای حمله به سفارت شرح می دهد و احمدی نژاد راهم جزو آنها می آورد و می گوید : احمدی نژاد گفت به سفارت شوروی حمله کنیم چون آنها بی دین هستند ولی آمریکائیها مسیحیند.
- اصغرزاده از یک گلدان گل سفالی برای تشریح حمله به سفارت استفاده می کند.
- خانم ابتکار : آنها گروگان ما بودند و ماهم گروگان شرایط بودیم
- لیمبرت : پیش شرط گذاشتن قبل از مذاکرات کار خوبی نیست. ایران و آمریکا در کنار هم می توانند جهان را ....(عبارت دقیق را به یاد ندارم)
- در صحنه ای که امام درحال صحبت اند، زیر صدای امام را روی راه رفتن لیمبرت می گذارد در حالی که او پشتش به دوربین است.
- درصحنه اي قطعه اي از سخنراني تاريخي امام در باره كاپيتولاسيون پخش مي شود. «قلب من درفشار است و....» چينش صحنه به گونه ايست كه با بگوش رسيدن صداي گريه مردم در واكنش به سخنان امام، سالن زير خنده مي زند.
- بخش مربوط به آزادی سیاهان و زنها هنگام گروگانگیری حذف شده است.
- لیمبرت می گوید : صادقانه بگویم. آنها با ما رفتار خوبی نداشتند.
- سفیر سابق آمریکا می گوید (چند بار شبیه این عبارت درفیلم تکرار می شود) : به امید روزی که شما د رسفارت خالی ایران در اینجا و مادر سفارتمان درتهران مستقر شویم. من آن روز را می بینم.
اروپا خوش آمدی – برونو اولمر - فرانسه
چند مهاجر آسیایی و آفریقایی برای کار به اروپا سفر کرده اند. شغل آنها در اروپا تن فروشی است و پولی را که از اینکار بدست می آورند ، برای خانواده هایشان می فرستند. البته همه اینها مردند و کار و کاسبیشان با همجنس بازهاست. در نمایی که دو نفر عراقی برای پیدا کردن مورد به خیابان رفته اند، یکی به دیگری می گوید : ... همراه آورده ای؟ واو جواب مثبت می دهد. در یکی از مصاحبه ها یکی از مهاجرین می گوید. دوجنسی ها مثل پدر و مادر مهربانند هم پول می دهند و هم وقتی به خانه اشان می روی با تو مهربانند.
گمان می کنم که این فیلم برای جلوگیری از مهاجرت جهان سومی ها به اروپا ساخته شده و بسیار هم سیاه و تند است. سؤال اینست که این مستند با كداميك ازاهداف جشنواره سازگاراست؟!!