يادداشت هاي جشنواره فجر1391 - یادداشتی برای فیلم روز روشن

بسم الله الرحمن الرحيم

قصه روان اجتماعي

یادداشتی برای فیلم روز روشن – حسين شهابي

فقر فيلم هاي خوب اجتماعي خوب، فقط حرف امروز سينماي ما نيست. درسينماي قبل ازانقلاب كه جز موارد بسيار معدودي مثل گاو، اثري ازاين گونه مهم سينمايي نمي توان يافت و پس ازانقلاب هم اين كمبود تا آنجا نمود دارد كه شهيد آويني ازفيلمي مثل نرگس1 حمايت مي كند. دراين سال ها هم كه سينماي ايران را رصد مي كنم، فيلم هاي اجتماعي خوب بسيار انگشت شمار بوده اند. روز روشن ازجمله فيلم هاي خوب اجتماعي است. رئال، روان و واقعي و باور پذير، خالي ازانتزاع روشنفكري و نيش و كنايه هاي شبه روشنفكري و البته بدون ادعا و سرو صدا. مهمترين نقطه روشن روز روشن قصه است. چيزي كه درسينماي ايران بسيار كيمياست. هنر قصه گويي كه درايرانيان قدمتي به تاريخ اين سرزمين دارد و متون ادبي و هنري ما مالامال ازقصه هاي خوب است، به دليل فاصله گرفتن نويسنده ها و فيلم سازان ازعينيات زندگي مردم و دوري ازتاريخ و فرهنگ و ايدئولوژي آنها، به گوهري كمياب درسينماي ايران تبديل شده است. روز روشن قصه روان و  روشني دارد. شخصيت ها مثبت و منفي،‌اتفاق، كشمكش و نتيجه گيري خوب ويك پايان نسبتا قابل قبول. مگر ازسينما جز اينها چه توقعي داريم؟ البته نبايد ازاين نكته گذشت كه شكستن قبح روابط زن و مرد كه دربيشتر فيلم هاي جشنواره امسال ديده مي شود، ازآن خطراتي است كه با سينما به خانواده هاي ما وارد مي شود. اينكه خانم فرهودي لحظاتي پس ازآشنايي با رانند آژانس بدون منطق سينمايي ازصندلي عقب به صندلي جلو منتقل مي شود، ممكن است به ظاهر بي اهميت جلوه كند، اما قبول اين مبنا انتهايش فيلم هايي مثل سعادت آباد و قاعده تصادف و ... است. يقين دارم بيشتر فيلم سازاني كه روابط زن و مرد را درفيلم هايشان اينگونه طرح مي كنند، اگر كسي تقاضاي رابطه اي اينچنين با همسر و دختر خودشان را داشته باشد، ممانعت مي كنند ويا لااقل ازاين موضوع ناراحت مي شوند.



[1] -  محصول 1370 به كارگرداني رخشان بني اعتماد

يادداشت هاي جشنواره فجر1391 - یادداشتی برای فیلم گهواره اي براي مادر

بسم الله الرحمن الرحيم

دخترطلبه يا مادريك دختر طلبه؟

یادداشتی برای فیلم گهواره اي براي مادر – پناه برخدا رضايي

اينكه تا بحال درسينماي ايران فيلم داستاني با موضوع دختران طلبه ساخته نشده است، دليل نمي شود كه فيلم آقاي رضايي را اولين فيلم بدانيم. گهواره اي براي مادر را حداكثر مي توان فيلمي متوسط درستايش مقام مادر در 15 دقيقه انتهايي اش دانست و نه بيشتر. بنده كه خود فيلم خانم طاها1 را ساخته ام، ذره اي شباهت بين مدرسه علميه خواهران فيلم با مدارس واقعي و طلبه هاي دختر اين فيلم با طلاب دختر واقعي نمي بينم. چند درصد ازطلبه هاي دختر مجرد سراسر كشور ممكن است مثل اين خانم طلبه اصلاح كرده باشند؟ چند طلبه خانم مي شناسيد كه بيرون خانه با چادر باشند اما در ايوان آپارتماني كه ازهمه جهت مشرفي دارد، با لباس داخل خانه و بدون حجاب ظاهر شوند. و ازاين قبيل جزييات كه ثابت مي كند، تحقيق فيلم نامه نويس وكارگردان ناكافي و يا نامربوط بوده است.2 ازطرف ديگر تدوين شل ووارفته فيلم كه كندترين و بدترين شيوه ممكن براي توالي نماها را به نمايش مي گذارد. بعنوان مثال من به شيوه ذهني سكانس شروع فيلم را براي شما تدوين مي كنم.

    • نماي كرين عمومي مدرسه كه تيتراژ برآن ظاهر مي شود ( اين پلان درحدود دقيقه 10 نمايش داده شد)
    • قطع به پاهايي كه درايوان مدرسه علميه درحال رفتن اند. كفش هاي زنانه صدا مي دهد و دستي آنهارا بيرون مي آورد

·       قطع به نرگس كه دركوچه هاي قديمي يزد روي سكويي نشسته يا به ديواري تكيه داده و درحال خواندن نامه پذيرش تبليغ است.

به نظر من اين يك دقيقه مي تواند جايگزين 5 دقيقه كند و كشدار و بي مورد ابتداي فيلم شود و هيچ لطمه اي به قصه وارد نشود. بيشتر سكانس هاي فيلم را مي توان به همين شكل تدوين كرد و حاصل يك فيلم نيمه بلند 40 -50  دقيقه اي مي شود كه اين قصه كشش بيش ازاين راندارد.



[1] - مستند خانم طاها محصول 1384 كه به زندگي ومبارزات خانم فاطمه خاموشي ( طاهايي) و خدمات او درتأسيس مدرسه علميه حضرت نرجس(س) مشهد مي پردازد

[2] - ازفيلم نامه نويس فيلمي مثل مستهجني مثل هيچ توقعي بيش ازاين نيست.

يادداشت هاي جشنواره فجر1391 - یادداشتی برای فیلم تابستان طولاني

بسم الله الرحمن الرحيم

درآروزوي قصه

یادداشتی برای فیلم تابستان طولاني- علي خزاعي فر

به رسم خراساني بودن و تقديرتلاش براي ساخت يك فيلم ارزشي بايد به تابستان طولاني پرداخت. موضوعي خوب، تصاوير چشم نواز، لوكيشن روستاي زيباي كنگ يا ماسوله خراسان، بازي هاي روان و لهجه هاي بسيار دل پذير و بي نظير تا امروز درسينماي ايران درخدمت فيلمي است كه عنصر اصلي هر درام يعني قصه را باخود ندارد. و صد افسوس كه تعمق بيشتري درفيلم نامه براي بوجود آوردن قصه اي منسجم انجام نگرفته است. خرده داستان هايي كه بعضي جذاب و برخي بي دليل هستند،‌ توان انسجام بخشي به يك فيلم بلند را ندارند. به گمانم اين فيلم البته باقصه اي متناسبِ سينماي مستند، مي توانست يك مستند بازسازي بسيار خوب از موضوع روستايي كه همه مردانش درزمان دفاع مقدس به جنگ رفته اند و فقط زن ها و پيرمردها باقي مانده اند؛ باشد. البته با اين موضوع مستندي با نام شير آباد، حدود يك سال پيش  بوسيله برادر عزيزمان حجت احمدي زر ساخته شده و بعيد نيست كه آقاي خزاعي فر نگاهي هم به آن مستند داشته اند.