خانه به دوشها و خرپولها - به بهانه اکران «یک وجب ازآسمان» درمشهد

بسم الله الرحمن الرحيم

خانه به دوشها و خرپولها[1]

سالها از بچه هاي آسمان مجيدي گذشته است. آن فيلم جزو معدود آثاري بود كه تقابل وفقر و غنا، استضعاف و استکبار، تبعیض و ... را به خوبی و بدون شعار به تصویر کشید. فیلم دیگری را به خاطر نمی آورم که توانسته باشد دراین سالها به این فضا نزدیک شود. «یک وجب ازآسمان» ظهور دوباره این گونه سینمایی دراین سالها است. فیلم سوژه بکری دارد. تمثيل دعواي خرپولها (مفاخری و رفقا) و تازه به دوران رسیده ها – معیری – برسر قطعه اي ازآسمان، آنقدر هیجان آور است که ضعفهاي جزئي ساختاري فيلم را بخوبي پوشش مي دهد. اين فيلم را مي توان جزو معدود آثار نزديك به گفتمان عدالتخواهي جامعه و دولتي دانست كه با شعار عدالتخواهي سركار آمد؛ اما تيم فرهنگيش نتوانسته آثاري اينچنين را بيشتر توليد كند.

 فیلم چند سکانس درخشان دارد.

معیری به پولدارهایی که برای دیدن آسمان بلیط خریده اند می گوید: «آقایون، خانوما... اونجا بالای شهر آسمونه و این نقطه پایین شهر!!» یا آنجایی که فرشته به پسر بچه می گوید  :« یادته اون شب همه تو آسونت خوابیدن و سرما نخوردن؟ چرا آسمونو فروختی به پولدارا وبرای فقرا جایی نذاشتی؟» و یک سکانس دیگر که قطعه دوم آسمان برای بعضی ها تبدیل به دکانی برای کاسبی دینی می شود. وزیریان خیلی دردها و حرفهای عدالتخواهانه را بدون شعار و برخورد مستقیم به کسی گفته است. حرفهایی که می توانست دریک قصه رئال بسیار چالش برانگیزتر از این باشد. درمورد اجرا نیز کارگردان با وجود امکانات ناچیز جلوه های ویژه درایران تمهیدی ساده باور پذیر انتخاب کرده است. از«خدانزديك است» فیلم اول وزیریان که بگذریم؛ این اثر می تواند نوید ظهور فیلمسازی خوش فکر درعرصه سینمای اجتماعی ایران باشد.

قصد نقد ساختاری فیلم را ندارم، اما دو نکته را متذکر می شوم : کارگردان سهواً یا تعمداً به شخصیتها و فضاهای درونی زندگیشان نزدیک نشده است و تمرکزش را برسوژه و روابط اجتماعی قرار داده است. ضمن اینکه سکانس پایانی فیلم شعاری است و ازدست کارگردان دررفته است. تصور کنید اگر فیلم فقط با رفتن دو وجب آسمان به جای اولش و کشمکش بدون عذاب الهی شخصیتها پایان می یافت، چقدر جذابتر و دلپذیر و بازتر به پایان می رسید؟


[1] - برگرفته ازدیالوگ علی نقش اول فیلم

دوروی سکه توهین به حضرت روح الله...

بسم الله الرحمن الر حيم

دوروی سکه توهین به حضرت روح الله...

روی اول : ريشه پاره كردن عكس امام را بايددرروزهاي پيش ازانتخابات جستجو كرد. روزهايي دور و دردولتهاي سازندگي و اصلاحات كه حضرات سكوت كردند، دركمين فرصت بودند و انحراف دولتهای پس ازخود را ازخط امام درخاموشی گذراندند. این زاویه گرفتن خودآگاه، درروزهای نزدیک به انتخابات ریاست جمهوری به بیشترین حد خود رسید. به راحتی قابل تشخیص بود که آقایان ازتفکر امام خجالت می کشند. تأکید بیش ازحد برماجراجویی سیاسی دولت هفتم ( بااین وجود که همه می دانستند و می دانند سیاست خارجی این دولت بسیار نزدیکتر ازدولتهای پیشین به خط امام است )، ابداع واژه گداپروری و نسبت دادن آن به اقدامات اساسی دولت درمناطق محروم (که استیفای حق محصورشده مستضعفان بود و نتیجه اش را دررأی گیری دیدیم ) ، انکار همه خوبیها و انتقادات بی پشتوانه و غیر منصفانه (همه ضعفهای دولت را با نگاه منصفانه قبول داریم. ما به نکات مثبت دولت رأی دادیم و نه به منفیهایش) و دهها انحراف دیگر ازخط امام و نصّ صریح سخنان امام و همه اینها درحالی بود که بیشترین هجم تبلیغاتی رقبای دولت درانتخابات حول نزدیکی به امام و خط امام و نخست وزیر امام و سردار امام و ... دور می زد و این یعنی : نفاق. شاید مهمترین دلیل حمایت شرق و غرب استکبارگر ازرقیب رئیس جمهور درانتخابات همین باشد.

...و حالا پس ازاین اتفاق آقایان( ازرقبای احمدی نژاد گرفته تا نزدیکان و حتی بیت امام)، بازهم سرنا را ازسرگشاد می نوازند و بجای محکوم کردن بهنگام این جنایت، صداو سیما را محکوم می کنند.(هنوز نمی دانید که درجنگ حلوا توزیع نمی کنند و هر کنشی واکنشی دارد) و نتیجه موج سواری جدید این می شود که بعد ازفراخوان تظاهرات با عکس امام، عده ای عکسهای منتظری را بلند می کنند و به ریش سوء استفاده ازخط امام می خندند.

روی دوم :‌ این اتفاق و پیامدهای پس ازآن می تواند جرقه خوبی برای بازگشت نه فقط احساسی به خط امام، جلسات صحیفه خوانی، بکاربردن تفکرات امام درصحنه جامعه و... باشد. فقط دراین صورت است که خطوط قلابی که خود را به امام می چسبانند، زود و به موقع افشا می شوند و فرصت موج سواری پیدا نمی کنند. انشاء الله

«من در طول مدت نهضت و انقلاب به واسطه سالوسى و اسلام نمايى بعضى افراد ذكرى از آنان كرده و تمجيدى نموده‏ام، كه بعد فهميدم از دغلبازى آنان اغفال شده‏ام. آن تمجيدها در حالى بود كه خود را به جمهورى اسلامى متعهد و وفادار مى‏نماياندند، و نبايد از آن مسائل سوء استفاده شود. و ميزان در هركس حال فعلى او است صحيفه امام، ج‏21، ص: 452» 

به بهانه هفته بسیج و رویکرد صداو سیما به مناسبتها

بسم الله الرحمن الرحيم

مناسبت گرايي و زمان ناشناسي

رويكرد تلويزيون به دفاع مقدس را  مي توان از دو منظر بررسي كرد.

1- مناسبت گرايي :

رويكرد مناسبتي تلويزيون آفتي است كه نه تنها دامن دفاع مقدس بلكه  بقيه مناسبتهاي سال را نيز گرفته است. هفته نيكوكاري، هفته بسيج، نوروز، ارتحال امام،‌ محرم، ماه رمضان و... مناسبتهايي هستند،كه درآن مخاطب با سيل برنامه هايي هم موضوع و البته بيشتر دم دستي و هول هولكي مواجه است. برنامه هايي كه همه شبكه هاي نيمچه تخصصي و غير تخصصي تلويزيون را درمي نوردد و جز دلزدگي براي مخاطب ايجاد نمي كند.

هفته دفاع مقدس و بسیج  نيز حكايت همين رويكرد مسؤولان صدا و سيماست. تعداد زيادي برنامه بدون استراتژي كه به هرشكلي به پخش رسيده اند، همه شبكه هارا پرمي كنند. از شبكه هاي استاني، تا برنامه هاي تركيبي و جُنگها و مستندهاي تلويزيوني و در اين سالها تعداد كم مجموعه ها و فيلمهاي تلويزيوني. اين نوع برنامه سازي، تنها كاربردش خنثي سازي فكري مخاطب و واكسينه كردنش به مقوله ايست كه مي تواند بهترين موتور حركت براي بقيه ايام سال و همه دورانهاي حياط باشد.

2- زمان ناشناسي :

هرجنگ را مي توان به دو بخش زماني تقسيم كرد. دوران جنگ و دوران پس ازآن و هركدام ازاين دودوره مقتضيات فرهنگي- تبليغي خاص خود را داراست. هنگام جنگ وظيفه همه تآثيرگذاران فرهنگي، ايجاد جوي پرشور، جهادي و تبليغاتي است، تا فضاي عمومي كشور براي پيشبرد جنگ و سازماندهي نيروها آماده باشد. اين وظيفه در جنگ ما با رويكرد تدافعيش، از جايگاه بالاتري برخوردار بود. البته دراين باره و رويكرد تلويزيون در همان دوران هم بحثها و نقدهاي بسياري وجود داردکه بخشی ازآنها را می توان درکتاب یک تجربه ماندگار شهید آوینی خواند. اما به هرشكل اين روش با نقاط قوت و ضعفش در دوران جنگ قابل باور وپذيرش بود. اما در دوران پس از جنگ رفتار متفاوتي مورد نياز است. رفتاري آسيب شناسانه به قوت ها و ضعفها. بسط تجربه قوتها و درس گرفتن از ضعفها، براي عدم تكرار نقاط ضعف. اين بعني نزديك شدن به واقعيتهاي جنگ به هر اندازه ممكن. منظور افشاي اطلاعات محرمانه نظامي و نامه هاي پشت پرده نظام يا بقول بعضي مسؤولان جنگ، جعبه سياه نيست. بلكه نزديك شدن و دقيق شدن به انسانهاي جنگ است و كاويدن حالات و روحياتشان در آن دوران و دورانهاي پس ازجنگ و توضيح ناگفته هايي كه دربردارنده همان تجربه هاي تلخ و شيرين جنگ است. به عبارت ديگر دراين بخش دوم نبايد فقط به زيبائيها بسنده كرد بلكه بايد سختيها و نه زشتيها را هم ديد و چه بسا اين سختيهاست كه معنويات جنگ را بهتر منتقل مي كند.

 حالا پس از20 سال از پايان جنگ، مي توان گفت تلويزيون ما هنوز در بيشتر برنامه ها بر همان رويكرد دوران جنگ باقي مانده است. اين تفكردر همه برنامه هاي داستاني و غير داستاني تلويزيون ديده مي شود. به همين دليل با گذشت سالها ازجنگ، هنوز جاي سؤالهاي بسياري حتي براي علاقه مندان و محققان دفاع مقدس باقيست. بالاخره دليل شكست كربلاي 4 چه بود؟ عملياتهاي برون مرزي غرب تا چه ميزان مؤفق و تا چه ميزان ناموفق بود؟پشت پرده هاي قطعنامه چه بود؟ و آيا واقعا اختلافي بين مسؤولان تصميم گير درجنگ وجود داشت يا نه؟ و دهها سؤال ديگر.

به اين دليل مفهوم جنگي ديگر و امتداد جهاد پس ازدفاع هم هنوز جزو حلقه هاي مفقوده برنامه سازي تلويزيون است.

« ... ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقى و راستين ارزشهاى اسلامى هستند، به خوبى دريافته اند كه مبارزه با رفاه طلبى سازگار نيست، و آنها كه تصور مى كنند مبارزه در راه استقلال و آزادى مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه دارى و رفاه طلبى منافات ندارد با الفباى مبارزه بيگانه اند.  و آنهايى هم كه تصور مى كنند سرمايه داران و مرفهان بى درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مى شوند و به مبارزان راه آزادى پيوسته و يا به آنان كمك مى كنند آب در هاون مى كوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمايه ، بحث قيام و راحت طلبى ، بحث دنياخواهى و آخرتجويى دو مقوله اى است كه هرگز با هم جمع نمى شوند.  و تنها آنهايى تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند.  فقرا و متدينين بى بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعى انقلابها هستند.  ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتى كه ممكن است خط اصولى دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم ...»

« ... جنگ ما جنگ عقيده است، و جغرافيا و مرز نمى شناسد. و ما بايد در جنگ اعتقادیمان بسيج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازيم... »

« ... آن چيزى كه روحانيون هرگز نبايد از آن عدول كنند و نبايد با تبليغات ديگران از ميدان به در روند حمايت از محرومين و پا برهنه هاست، چرا كه هر كسى از آن عدول كند از عدالت اجتماعى اسلام عدول كرده است ...» صحيفه نور، جلد20، صفحه227، 29 تير1367

 

اين مطلب دريكي ازشماره هاي مجله امتداد چاپ شد و با اندكي اصلاح و بروز سازي تقديم گرديد.

تجربه هایی برای اصلاح الگوی مصرف درخانه

بسم الله الرحمن الرحیم

تجربه هایی برای اصلاح الگوی مصرف درخانه

خانه ما ازنظراتلاف انرژی نمونه ای درجهان است. با کمترین دیوار و بیشترین پنجره هایی که حالا پس از30 سال ازساختش، انگار که وجود ندارند و بجای ذخیره، انرژی را هدرمی دهند. البته این مسأله همانقدر که درزمستانها گرما را هدرمی دهد؛ درتابستانها استفاده ازکولرراکم می کند. اما امان اززمستانها. اولین سالی که به این خانه رفته بودیم؛ با وجود روشن بودن بخاری تا آخرین درجه، خانه گرم نمی شد. ازسال بعد تصمیم گرفتیم، فکری برای این مشکل بکنیم. راه حلی ساده و بسیار کم هزینه، مصرف گاز درخانه مارا نصف و گرمایش را دو برابر کرد. اینکار و چند تجربه مفید دیگر را دراختیار شما می گذارم. شما هم با نوشتن تجربه هایی دیگر دربخش نظرات، مطلب را پربارترکنید.

ساختن پنجره های دولایه : پنجره ها را اندازه گرفتیم و به مقدار لازم نایلون عریض کشاورزی شفاف + چسب نواری پهن خریدیم. نایلونها را یک لایه کرده و دهانه پنجره های بزرگ خانه را با آن پوشاندیم. هزینه نایلون و چسب درآن زمان، حدود 4 هزار تومان و صرفه جویی گازسوبسید دار درسال اول حدود 20 هزار تومان شد.

باقیمانده چسب نواری : درب اصلی و پنجره هایی را که بازوبسته می شوند نمی توان دائم بست. درزهای این پنجره ها و درب اصلی خانه را با چسب نواری پهن پوشاندیم. حتی درز زیر دری را که باز و بسته می شد، با چسب دو طرفه پوشاندیم و پتویی جلوی در آویزان کردیم. با این کارها حتی درسرمای 27- دو سال پیش، خانه ما گرمای را حفظ کرده و لوله های آب یخ نزد.

باقیمانده نایلون : دریچه های کولر را با تکه های نایلون باقیمانده و چسب نواری پهن باید پوشاندیم. بیش از30 درصد گرمای خانه ازطریق دریچه های کولر هدرمی رود. این اولین، مهمترین و ساده ترین راه صرفه جویی درمصرف انرژی است.

اولویتهای مصرف انرژی : درمنزل باید حتی الامکان انرژی را به ترتیب گاز، سوختهای مایع و برق مصرف کرد. هرکدام ازاینها به ترتیب، هزینه استحصال و تبدیل بیشتری دارد. البته ازنظرسازگار بودن با محیط زیست، برق پاکترین انرژی است؛ اما تا زمانی که صرفه جویی ما درمصرف انرژی به حدکشورهای دیگر برسد، گازمقرون به صرفه ترین انرژی است. بااین تفکر مصرف سماورگازی بربرقی و چای ساز و قهوه جوش و ... بخاری گازی بربخاری برقی، اجاق گاز برماکروفر و سرخ کن و توستر و ساندویچ ساز و...!!! اولویت دارد.

سرچراغ : خانمهای قدیمی رسم داشتندکه ازصبح به کارهای خانه برسند و سرشب که شوهر به خانه می آید؛ پای هم بنشینند و گل بگویند و گل بشنوند. اما حالا که خانمها با مردها ازخانه بیرون می روند و باهم می آیند، بایداین توصیه تکراری را بکار برد که ازیک ساعت به اذان مغرب تا حدود 4 ساعت پس ازآن اوج مصرف است. درخانه ما این قاعده سفت و سخت رعایت می شود. حتی پسر کوچکم این ساعت را یادگرفته است.

لامپها : لامپهای کم مصرف شکلها، رنگ نورها و اندازه های مختلفی دارند. مصرف و گرمایشان هم بسیار پایین تر و عمرشان بیشتر ازتنگستنهای قدیمی است. البته خانه ما ازقدیم با مهتابی روشن می شده و لامپ کمتر استفاده می شود.

شومینه مادربزرگ : همه کسانی که مثل مادربزرگ من باکلاسند و منزل اجاره ایشان شومینه دارد، ازهمان نایلونها به شومینه بچسبانند و ازبخاری استفاده کنند. شومینه چند برابر انرژی مصرف کرده و حرارت بسیار کمی تولید می کند. قبض گاز شومینه مادربزرگم درآن سال سرما بیش از30 هزار تومان برای یک ماه شد.

بخاری چن منظوره: بچه که بودیم و مادرم به ستاد کمک رسانی جبهه ها می رفت، هفته ای یکروز، توی ماهیتابه کدوی حلوایی می گذاشت و آنرا روی بخاری نفتی اتاق میگذاشت و وقتی بازمی گشت؛ غذاحاضر بود. بخاری ازآن وسایلی است که کارهای زیادی می توان با آن کرد. تأمین رطوبت خانه بوسیله کتری، دم کردن برنج، پختن لبو و شلغم و ... درزودپز، هواپز کردن تخم مرغ، گرم کردن نان، خشک کردن لباس و... وهمه کارها بدون هزینه انجام می شود. پس هیچوقت بخاری درحال سوختن را خالی نگذارید.

لباسشویی : بیشتر خانه ها امروزه مجهز به لباسشوییهای اتوماتیک است. بهترین روش استفاده ازاین وسیله استفاده ازحداکثر ظرفیت، به جهت صرفه جویی درآب و برق است. البته این مورد را خانمم اجرا کرده و من فقط دیده ام.

نان : کم خریدن، خنک کردن نان درنانوایی، قرار دادن بلافاصلة حتی یک لقمه ازنان باقیمانده درفریزر. این سه کار دورریز نان مارا بسیار بسیار کم کرده است. بیشتر این دورریز هم مربوط به سوخته و خمیر نان آقای نانوا است.

تجمل گرایی و اسراف : دربیشتر موارد تجمل گرایی و اسراف لازم و ملزوم یکدیگرند. استفاده ازوسایل پیشرفته، گرانقیمت و لوکس که بیشتر هم خارجی اند( بخشی ازاینها را درمقاله دین بخور و بخواب بخوانید) هزینه های جاری، استفاده ازانرژی، بیماریهای ناشی ازکم تحرکی، حسرت فقرای جامعه، خروج بی رویه ارز، عدم دسترسی به استقلال اقتصادی و ... را باعث می شوند.

«سفارش مى‏كنم كه به خدا متكى باشيد و براى هميشه زير بار شرق و غرب نرويد. مردم بايد تصميم خود را بگيرند: يا رفاه و مصرفگرايى و يا تحمل سختى و استقلال. و اين مسئله ممكن است چند سالى طول بكشد، ولى مردم ما يقيناً دومين راه را، كه استقلال و شرافت و كرامت است، انتخاب خواهند كرد» صحيفه امام، ج‏21، ص: 233