انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

درباره مطلب پیشین، توضیحی را به خوانندگان به خصوص شهرستانیها عرض می کنم. لیست

هوالمطلوب ابتدایی - نام لیستهایی با برگه های کوچک است که از طرف بسیج خراسان در انتخاباتهای

شورای شهر و مجلس سه دوره گذشته مشهد پخش می شد و باعث تغییرات مهمی در نتایج آرا می

شد. این لیستها بیشتر مطابق لیست راست یا جبهه پیروان می شد - لیست کامل جبهه متحد

اصولگرایان مشهد است. و لیستهای بعدی قلابی همین لیست است که در هر کدام و با همان روش غلط

بسیج اسامی نفراتی جایگزین اعضای اصلی شده اند. آخرین هوالمطلوب هم عصاره همه فسادهای

انتخاباتی این دوره مشهد به انحای مختلف است. نفر اول لیست یعنی آقای کریمی هم فرمانده سابق و

چند ماه پیش بسیج خراسان هستند که حالا از بسیج استعفا داده وآمده اند تا سهمشان را بگیرند.

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

هوالمطلوب ها

- گروههای اصولگرا در حال مذاکره برای دادن یک لیست مشترک هستند.

- در میان اصولگرایان ائتلاف 5 + 6 شکل گرفت.

- لیست اصولگرایان در مشهد بزودی اعلام خواهد شد.

- شکاف در گروههای اصولگرا.

- رایزنیها برای یک لیست مشترک همچنان ادامه دارد.

- مهندس ... اعلام کرد اگر در لیست اصولگرایان قرار نگیرد افشاگری خواهد کرد.

- با احترام به آقای ... ودیگر کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی, لیست جبهه متحد اصولگرایان

در حوزه انتخابیه مشهد و کلات به شرح ذیل است:

- لیستهای هوالمطلوب در راهند.

- آیا بسیج هوالمطلوب توزیع خواهد کرد؟

- لیست هوالمطلوب 1: کریمی،قاضی زاده، آریان منش، شریعتی، فاکر

- لیست هوالمطلوب 2 : کریمی،قاضی زاده، آریان منش، شریعتی، رحمانی فضلی

- لیست هوالمطلوب 3 : کریمی،قاضی زاده، آریان منش، خراسانی ، رحمانی فضلی

- لیست هوالمطلوب 4 : کریمی،قاضی زاده، دلاور، اعرابی، تندیسه

- لیست هوالمطلوب 5 : کریمی ، آفریده، عسکری، فریدونی،فرانک بلکامه

- لیست هوالمطلوب 6 : آفریده، فریدونی، عسکری، فلاحیان، فرانک بلکامه

 

نقد فيلم سنتوري

بسم الله الرحمن الرحيم

عينك روشنفكري

چند روزي از اكران خود خواسته و غير مجاز سنتوري، آخرين ساخته داريوش مهرجويي گذشته است و احتمالاً عده زيادي موفق به ديدنش شده اند. اما چيزي كه بيشتر بينندگان فيلم در باره اش گفته اند اينست كه يعني همين فيلم، جنجال مي كرد كه به من ظلم شده و به ما مجوز نمي دهند و ...

من كه بدون تعارف، درز كردن فيلم به بازار سي دي را كار عوامل فيلم مي دانم. بعد از نا اميدي از اكران كه البته بيشتر به خاطر اختلافات با خواننده فيلم بود تا وزارت ارشاد، چه كاري بهتر از اين كه با يك جنجال رسانه اي و ننه من غريبم، فيلم را سر زبانها بيندازند و به همه اهداف بجز مالي فيلم ( كه آنهم به راحتي از جيب سرمايه داران همفكر تأمين خواهد شد.) برسند.

اما سنتوري گرفتار بيماري مفرط و هميشگي آقاي مهرجويي يعني نديدن جامعه و عقايد و آداب و رسوم و دين و مذهب آنهاست. وقتي ايشان همه مشكلات مردم را در مجوز ندادن به كاست زرد يك خواننده لاله بازاري مي داند، ديگر مي توان بقيه فيلم را هم پيش بيني كرد و البته در اين نگاه لزوماً بايد به تشابه سازي متروك بودن جمعوري اسلامي و معتاد انگاشتن همه جامعه دست زد. حالا عده اي معتاد به موادند و عده اي به فحشا و عده اي از يقه سفيدهاي حكومت يعني پدر علي به قدرت و نصيحت و شقاوت. نمي دانم آقاي مهرجويي چطور در اين جامعه سياه و پوچ، به راحتي فيلم مي سازد و به  راحتي در جشنواره همين حكومت ديكتاتور!! شركت مي كند و با غرور به همه ارزشهاي آن توهين مي كند و بعد با عدم آزادي مدني، فيلمش را به همه ايران نشان مي دهد.  اما آقاي مهرجويي شما هم در اين جامعه سياه ترسيمي ( كه ما آنرا به رسميت نمي شناسيم و معتقديم اين زاويه نگاه، لايه مجازي عينك روشنفكران غربزده است.) گرفتار اعتياد به بدبيني، سياهنمايي، يكسويه گرايي، حيوان نگري، لجن نمايي و نخوتي فرعون وار هستيد. فيلم شما هم دستاورد جديدي در كارنامه هنريتان به حساب نمي آيد. چه من هنوز هم عقيده دارم ميهمان مامان بهترين فيلم مهرجويي تا امروز و نوعي ناپرهيزي است و با وجود غرض ورزي و تبديل داستان خوب مرادي كرماني به فيلمي پركنايه، ولي به دليل درك گوشه اي از زندگي واقعي مردم، مي تواند چهره ديگري از مهرجويي را نمايان سازد. اما مشكل اساسي سنتوري تكيه قصه بر اتفاقاتي ناهمگون است كه  به باور پذيري فيلم لطمه مي زند.  علي اتفاقاً پدري يقه سفيد و از مسؤولان جمهوري اسلامي دارد و او بدون دليل مشخصي علي را رها مي كند. اين شخصيت درروال قصه خيلي چسباندني مي آيد و به نظر براي دلخوشي روشنفكران غربزده سينمايي گذاشته شده است. يا صحنه هاي طولاني و كشدار آن خانه متروك پر از معتاد كه در وجود و واقعيتش نيز ترديد است، فيلم را خسته كننده و كشدار مي كند. شايد اگر آقاي مهرجويي مانند دانشجويان تازه كار سينما از اين قصه يك فيلم كوتاه مي ساخت، ساختار كليش مناسبتر به نظر مي آمد. 

 

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحيم

انقلابيِ زير لحاف

‹‹ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقي و راستين ارزش هاي اسلامي هستند به خوبي دريافته اند كه مبارزه رفاه طلبي سازگار نيست و آنها كه تصور مي كنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانه اند و آنهايي هم كه تصور مي كنند سرمايه داران و مرفهان بي درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مي شوند وبه مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنان كمك مي كنند ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتي كه ممكن است خط اصولي دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم .  صحيفه نور ، ج 20 ، 29/4/67 ، ص 235››

 

با يكي از بچه طلبه هايي كه ادعاي انقلابي و حزب اللهي و عاشق خون شهدا بودن و آرزوي شهيد شدن دارد، تماس گرفتم. يكي دورروز بود از راهيان نور بازگشته بود. گفتم امشب به يك نفر براي نصب پرده هاي جلسات انتخابات نياز داريم. (مي دانست ما براي كسي كار نمي كنيم و كارمان فقط فرهنگ سازي و ايجاد يكي فضاي نقادانه د انتخابات است.) پاي كار هستي؟ من و مني كرد، نفسي كشيدو گفت : چند ساعت طول مي كشد؟ گفتم شايد دو ساعت. گفت : امشب شيخ حسين انصاريان مهمان ماست و بايد با خانواده همسرم و ايشان به باغ برويم. 12 شب برمي گردم. دير نيست؟ تلفن را قطع كردم. يك نفر ديگر را هماهنگ كرديم. ساعت نزديك يازده دوباره تماس گرفت. ماتوي راهيم، 12 مي رسيم. دير نيست؟ دوباره تلفن را قطع كردم...

 

‹‹در طول اين نهضت ، اشخاصي را [ديدم ، ] بسيار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبرو اينها [بودند، ] لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته اي را اذيت كرد و زد، راحت طلبي را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند؛ حالا يا ساكت كنارنشستند يا بعضي هم ساكت نشدند و كنار نشستند؛ يعني ، موافقت كردند با دستگاه.صحيفه امام جلد 14 صفحه 520 ››

 

‌[اما]‹‹اين دسته اي كه خودشان را از اول مهيا كردند براي مقابله ؛ مقابله با ظلم ، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتند كه اين مقابله زحمت دارد، اين مقابله شهادت دارد، اين مقابله حبس دارد. اينها در حبس هم بعضيشان مي رفتند و آن زجرها را مي كشيدند، قدمشان كه از حبس بيرون مي آمد، مي رفتند سراغ باز مقابله ؛ براي اينكه اين يك مكتبي بود و يك خطي بود؛ خطي كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده اند؛ آن انبيايي كه در آتش سوزاندند آنها را و اره كردند آنها را و آنها اگر مي خواستند كه آن خط خودشان رامنحرف كنند، خيلي هم محترم بودند. صحيفه امام جلد 14 صفحه 520››

 

 

عاقبت زنجير ما را چون كلاف                       بافت محكم اين عمو زنجير باف

 بافت محكم اين عمو زنجير باف                   بعد از آن افكند پشت كوه قاف

 برّه ها! فكري براي خود كنيد                      چون شبان و گرگ كردند ائتلاف

 اينك اين ماييم ؛ نعشي نيمه جان               كركسان گِردِ سر ما در طواف

 ما ضعيفان تا چه مُرداري كنيم                    پهلوانان را كه اينجا رفت ناف

 آن يكي صد فخر دارد بر كلاه                      گرچه بي شلوار شد روز مصاف

 آن يكي ديگر به آواز بلند                            حرف حق را گفت ، اما در لحاف

 آن يكي ديگر به صد مردانگي                     مي كند تا صبح ، عين و شين و قاف

 آن دگر مانده است تا روشن شود                فرق آب مطلق و آب مضاف

 كارگاه آسمان تعطيل باد                            تا كه برگردد جناب از اعتكاف

الغرض مثل برنج تازه دم                             در چلو صاف كَسان گشتيم صاف

 جهد مردان عمل كاري نكرد                       مرحبا بر همت مردان لاف

                                                                                                محمد كاظم كاظمي

 

پيام كوتاه

بسم الله الرحمن الرحيم

 

-          مجموعه آثار امام موسي صدر و عناوين جديد ديگر رسيد. كتاب آفتاب :2222204 ،2238613

-          عروج عاشقانه برادر جانباز علي پاشايي وتبريك و تسليت باد.

-          استراتژي امسال اصولنمايان براي رأي ندادن به اصلح چيست؟

الف -  دفع اصلح به صالح مقبول

ب - دفع اصلح بي پول به صالح مقپول

ج – دفع اصلح به فاسد

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

رفتار انتخاباتی

اپیزود اول – یکی از رفقای نزدیک و حزب اللهی بعد از اینکه دو نفری، کاندیدا شده بودیم، آمد سراغم. گفت : عزیز من برای اینکه رأی بیاوری، یک ماه باید دینو فراموش کنی. این چیزا دست و پا گیرن.

اپیزود دوم - ظهربا سعید آقا راه افتادیم. مثل همیشه ساکت و توی فکر بود. سعی می کردم با گزارش کارهای روزهای گذشته، توجهش را جلب کنم. اما انگار نه انگار. رسیدیم به مسجد جامع قلعه ساختمان یا همان شهرک شهید رجایی ـ یکی از بامسما ترین اسامی شهرـ مسجد هنوز مثل حالا تعمیر و سنگ کاری نشده بود. قدیمی و کهنه ساز. حدود 30 نفر نمازگزار و بیشتر پیرمرد توی مسجد بودند. نماز که تمام شد، نصف جمعیت رفتند و ماندند چند پیرمرد ویکی دو تا از بچه هایی که جلسه را هماهنگ کرده بودند. بعد از نماز یکی از همانها بلند شدو گفت : امروز درخدمت آقای دکتر جلیلی کاندیدای انتخابات مجلس هستیم. به دور و بر نگاه کردم. به فکرم رسید که از سعید آقا بخواهم جلسه را بی خیال شویم و برویم یک جای دیگر. اما او با اعتماد به نفس بلند شد و مقابل مردم آمد و انگار جمعیت و ترکیبشان اهمیتی ندارند و درحال سخنرانی برای جمعیت زیادی است، شروع کرد به صحبت و 20 دقیقه همان مطالب همیشگیش در رابطه با حیات طیبه و انتخابات آگاهانه و دیگر مسائل متفاوت با سطح ظاهری جلسه را گفت و نشست. باز هم با طمأ نینه و آرامشی عجیب. یکی دو جوان چند سؤال پرسیدند و سعید آقا به همان شکل جواب داد و همه باهم بیرون آمدیم. از یکی دیگر از بچه ها شنیدم که سعید آقا جلسه ای را فقط یک نفر  به همین شیوه برگزار کرده است.

اپیزود سوم – آقای کاندیدا راه افتاده بود توی محلات پایین شهر و روستاها. هرجا که می رفت می پرسید: ببینم مشکلتان چیست؟ بگوئید من حلش می کنم. مردم مشکلاتشان را می گفتند : سقف مسجدمان خراب شده، مدرسه تلویزیون ندارد، هیئتمان اکو ندارد و ...

 آقا هم دستور می داد که بلا فاصله چکش را بنویسند و مشکل را حل کنند. آقا رأی نیاورد و با کوهی ازچکهای برگشتی رفت زندان.

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحيم

مجلس را به ورزشگاه آزادي ببريد

"رسول خادم با رأي مردم تهران بعنوان نماينده شوراي شهر انتخاب شد."

"امير خادم همراه با ليست اصولگرايان به مجلس راه يافت"

" شوراي شهر ورزشي،  رسول خادم،‌ عليرضا دبير و هادي ساعي در شوراي شهر"

" حميد سجادي،  محمد مايلي كهن، پژمان درستكار، امير عفراتي، غلامرضا محمدي، ايوب بني نصرت، كانديدا شدند و شايعه حضور علي دايي،‌ حسين رضازاده و مجيد خدايي هم بگوش مي رسد."

چه اتفاقي افتاده است كه با گذشت 30 سال از انقلاب، مردم بيش از اينكه به چهره هاي سياسي و فرهنگي و آنها كه واقعاً به درد مجلس مي خورند اعتماد كنند،‌ به چهره هايي رو مي آورند كه تنها مشخصه شان اينست كه بيشتر از ديگران جلوي چشم و توي ويترين رسانه ها بوده اند. يعني ما به اين اندازه ناتوان شده ايم؟ دليل اين رويكرد چيست؟ به نظر من ريشه همه اين اتفاقات و حضور چهره هاي بي خاصيت‌،(بعنوان مثال هادي ساعي با وجود گذشت چند ماه از شروع به كار شوراي شهر تهران هنوز در اردوي تيم ملي تكواندو است و خود را براي المپيك آماده مي كند!!!!) در كليدي ترين پستهاي نظام را بايد در عدم فرهنگ سازي صحيح انتخاباتي جستجو كرد. وقتي فرصت شناخت مردم در انتخاباتهاي مختلف چيزي حدود ده روز است. وقتي فقط جناحهاي سياسي بر امواج انتخابات و بر دوش مردم سوار مي شوند. وقتي مردم ناكارآمدي كساني را كه در قالب اين ليستها رأي آورده اند،‌ مي بينند. وقتي تنها ملاك و راه براي رأي آوردن، پررويي و فساد انتخاباتي و خرجهاي كلان است. و قتي نهادهايي مثل بسيج از اعتماد مردم سوء استفاده مي كنند و بعنوان عمله سياسي براي جناحهاي سياسي سينه سپر مي كنند. و بعد از چند دوره معلوم مي شود كه دليل اين سينه سپر كردنها،‌ نان به قرض دادنها بوده است و هزاران دليل ديگري كه امكان برگزاري يك انتخاب سالم را از مردم گرفته است. البته اين اتفاقات در آمريكا هم كه سمبل برگزاري انتخابات در غرب است افتاده است. انتخاب ريگان ( هنرپيشه نه چندان خوش نام ) بعنوان رئيس جمهور آمريكا و انتخاب آرنولد شوآرتزنگر( هنر پيشه اكشن آمريكايي) بعنوان فرماندار كاليفرنيا.