انتخابات

بسم الله الرحمن الرحيم

انقلابيِ زير لحاف

‹‹ملت عزيز ما كه مبارزان حقيقي و راستين ارزش هاي اسلامي هستند به خوبي دريافته اند كه مبارزه رفاه طلبي سازگار نيست و آنها كه تصور مي كنند مبارزه در راه استقلال و آزادي مستضعفين و محرومان جهان با سرمايه داري و رفاه طلبي منافات ندارد با الفباي مبارزه بيگانه اند و آنهايي هم كه تصور مي كنند سرمايه داران و مرفهان بي درد با نصيحت و پند و اندرز متنبه مي شوند وبه مبارزان راه آزادي پيوسته و يا به آنان كمك مي كنند ما بايد تمام تلاشمان را بنماييم تا به هر صورتي كه ممكن است خط اصولي دفاع از مستضعفين را حفظ كنيم .  صحيفه نور ، ج 20 ، 29/4/67 ، ص 235››

 

با يكي از بچه طلبه هايي كه ادعاي انقلابي و حزب اللهي و عاشق خون شهدا بودن و آرزوي شهيد شدن دارد، تماس گرفتم. يكي دورروز بود از راهيان نور بازگشته بود. گفتم امشب به يك نفر براي نصب پرده هاي جلسات انتخابات نياز داريم. (مي دانست ما براي كسي كار نمي كنيم و كارمان فقط فرهنگ سازي و ايجاد يكي فضاي نقادانه د انتخابات است.) پاي كار هستي؟ من و مني كرد، نفسي كشيدو گفت : چند ساعت طول مي كشد؟ گفتم شايد دو ساعت. گفت : امشب شيخ حسين انصاريان مهمان ماست و بايد با خانواده همسرم و ايشان به باغ برويم. 12 شب برمي گردم. دير نيست؟ تلفن را قطع كردم. يك نفر ديگر را هماهنگ كرديم. ساعت نزديك يازده دوباره تماس گرفت. ماتوي راهيم، 12 مي رسيم. دير نيست؟ دوباره تلفن را قطع كردم...

 

‹‹در طول اين نهضت ، اشخاصي را [ديدم ، ] بسيار هم مردم نماز خوان و ملا و معتبرو اينها [بودند، ] لكن در همان يورش اول كه سازمان امنيت برد و يك دسته اي را اذيت كرد و زد، راحت طلبي را برداشتند و انتخاب كردند و كنار نشستند؛ حالا يا ساكت كنارنشستند يا بعضي هم ساكت نشدند و كنار نشستند؛ يعني ، موافقت كردند با دستگاه.صحيفه امام جلد 14 صفحه 520 ››

 

‌[اما]‹‹اين دسته اي كه خودشان را از اول مهيا كردند براي مقابله ؛ مقابله با ظلم ، اين دسته از اول توجه به اين معنا داشتند كه اين مقابله زحمت دارد، اين مقابله شهادت دارد، اين مقابله حبس دارد. اينها در حبس هم بعضيشان مي رفتند و آن زجرها را مي كشيدند، قدمشان كه از حبس بيرون مي آمد، مي رفتند سراغ باز مقابله ؛ براي اينكه اين يك مكتبي بود و يك خطي بود؛ خطي كه ترسيمش را انبيا از صدر عالم كرده اند؛ آن انبيايي كه در آتش سوزاندند آنها را و اره كردند آنها را و آنها اگر مي خواستند كه آن خط خودشان رامنحرف كنند، خيلي هم محترم بودند. صحيفه امام جلد 14 صفحه 520››

 

 

عاقبت زنجير ما را چون كلاف                       بافت محكم اين عمو زنجير باف

 بافت محكم اين عمو زنجير باف                   بعد از آن افكند پشت كوه قاف

 برّه ها! فكري براي خود كنيد                      چون شبان و گرگ كردند ائتلاف

 اينك اين ماييم ؛ نعشي نيمه جان               كركسان گِردِ سر ما در طواف

 ما ضعيفان تا چه مُرداري كنيم                    پهلوانان را كه اينجا رفت ناف

 آن يكي صد فخر دارد بر كلاه                      گرچه بي شلوار شد روز مصاف

 آن يكي ديگر به آواز بلند                            حرف حق را گفت ، اما در لحاف

 آن يكي ديگر به صد مردانگي                     مي كند تا صبح ، عين و شين و قاف

 آن دگر مانده است تا روشن شود                فرق آب مطلق و آب مضاف

 كارگاه آسمان تعطيل باد                            تا كه برگردد جناب از اعتكاف

الغرض مثل برنج تازه دم                             در چلو صاف كَسان گشتيم صاف

 جهد مردان عمل كاري نكرد                       مرحبا بر همت مردان لاف

                                                                                                محمد كاظم كاظمي

 

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

رفتار انتخاباتی

اپیزود اول – یکی از رفقای نزدیک و حزب اللهی بعد از اینکه دو نفری، کاندیدا شده بودیم، آمد سراغم. گفت : عزیز من برای اینکه رأی بیاوری، یک ماه باید دینو فراموش کنی. این چیزا دست و پا گیرن.

اپیزود دوم - ظهربا سعید آقا راه افتادیم. مثل همیشه ساکت و توی فکر بود. سعی می کردم با گزارش کارهای روزهای گذشته، توجهش را جلب کنم. اما انگار نه انگار. رسیدیم به مسجد جامع قلعه ساختمان یا همان شهرک شهید رجایی ـ یکی از بامسما ترین اسامی شهرـ مسجد هنوز مثل حالا تعمیر و سنگ کاری نشده بود. قدیمی و کهنه ساز. حدود 30 نفر نمازگزار و بیشتر پیرمرد توی مسجد بودند. نماز که تمام شد، نصف جمعیت رفتند و ماندند چند پیرمرد ویکی دو تا از بچه هایی که جلسه را هماهنگ کرده بودند. بعد از نماز یکی از همانها بلند شدو گفت : امروز درخدمت آقای دکتر جلیلی کاندیدای انتخابات مجلس هستیم. به دور و بر نگاه کردم. به فکرم رسید که از سعید آقا بخواهم جلسه را بی خیال شویم و برویم یک جای دیگر. اما او با اعتماد به نفس بلند شد و مقابل مردم آمد و انگار جمعیت و ترکیبشان اهمیتی ندارند و درحال سخنرانی برای جمعیت زیادی است، شروع کرد به صحبت و 20 دقیقه همان مطالب همیشگیش در رابطه با حیات طیبه و انتخابات آگاهانه و دیگر مسائل متفاوت با سطح ظاهری جلسه را گفت و نشست. باز هم با طمأ نینه و آرامشی عجیب. یکی دو جوان چند سؤال پرسیدند و سعید آقا به همان شکل جواب داد و همه باهم بیرون آمدیم. از یکی دیگر از بچه ها شنیدم که سعید آقا جلسه ای را فقط یک نفر  به همین شیوه برگزار کرده است.

اپیزود سوم – آقای کاندیدا راه افتاده بود توی محلات پایین شهر و روستاها. هرجا که می رفت می پرسید: ببینم مشکلتان چیست؟ بگوئید من حلش می کنم. مردم مشکلاتشان را می گفتند : سقف مسجدمان خراب شده، مدرسه تلویزیون ندارد، هیئتمان اکو ندارد و ...

 آقا هم دستور می داد که بلا فاصله چکش را بنویسند و مشکل را حل کنند. آقا رأی نیاورد و با کوهی ازچکهای برگشتی رفت زندان.

انتخابات

بسم الله الرحمن الرحيم

مجلس را به ورزشگاه آزادي ببريد

"رسول خادم با رأي مردم تهران بعنوان نماينده شوراي شهر انتخاب شد."

"امير خادم همراه با ليست اصولگرايان به مجلس راه يافت"

" شوراي شهر ورزشي،  رسول خادم،‌ عليرضا دبير و هادي ساعي در شوراي شهر"

" حميد سجادي،  محمد مايلي كهن، پژمان درستكار، امير عفراتي، غلامرضا محمدي، ايوب بني نصرت، كانديدا شدند و شايعه حضور علي دايي،‌ حسين رضازاده و مجيد خدايي هم بگوش مي رسد."

چه اتفاقي افتاده است كه با گذشت 30 سال از انقلاب، مردم بيش از اينكه به چهره هاي سياسي و فرهنگي و آنها كه واقعاً به درد مجلس مي خورند اعتماد كنند،‌ به چهره هايي رو مي آورند كه تنها مشخصه شان اينست كه بيشتر از ديگران جلوي چشم و توي ويترين رسانه ها بوده اند. يعني ما به اين اندازه ناتوان شده ايم؟ دليل اين رويكرد چيست؟ به نظر من ريشه همه اين اتفاقات و حضور چهره هاي بي خاصيت‌،(بعنوان مثال هادي ساعي با وجود گذشت چند ماه از شروع به كار شوراي شهر تهران هنوز در اردوي تيم ملي تكواندو است و خود را براي المپيك آماده مي كند!!!!) در كليدي ترين پستهاي نظام را بايد در عدم فرهنگ سازي صحيح انتخاباتي جستجو كرد. وقتي فرصت شناخت مردم در انتخاباتهاي مختلف چيزي حدود ده روز است. وقتي فقط جناحهاي سياسي بر امواج انتخابات و بر دوش مردم سوار مي شوند. وقتي مردم ناكارآمدي كساني را كه در قالب اين ليستها رأي آورده اند،‌ مي بينند. وقتي تنها ملاك و راه براي رأي آوردن، پررويي و فساد انتخاباتي و خرجهاي كلان است. و قتي نهادهايي مثل بسيج از اعتماد مردم سوء استفاده مي كنند و بعنوان عمله سياسي براي جناحهاي سياسي سينه سپر مي كنند. و بعد از چند دوره معلوم مي شود كه دليل اين سينه سپر كردنها،‌ نان به قرض دادنها بوده است و هزاران دليل ديگري كه امكان برگزاري يك انتخاب سالم را از مردم گرفته است. البته اين اتفاقات در آمريكا هم كه سمبل برگزاري انتخابات در غرب است افتاده است. انتخاب ريگان ( هنرپيشه نه چندان خوش نام ) بعنوان رئيس جمهور آمريكا و انتخاب آرنولد شوآرتزنگر( هنر پيشه اكشن آمريكايي) بعنوان فرماندار كاليفرنيا.

 

كتابخانه مركزي آستان قدس رضوي

بسم الله الرحمن الرحيم   

سكولاريزم در كنار يك رهبر انقلابي

پرده اول – مأمون از امام رضا براي خواندن نماز عيد دعوت كرده است. همه امرا و بزرگان با خدم وحشم و يال و كوپال و زرق وبرق بيرون خانه، منتظر امامند. كنارشان مردم فقير و پابرهنه هم حضور دارند. امام بيرون مي آيند. پا و سر برهنه، لبه ردا را بالازده، و مانند همان پابرهنه هاي منتظر، حركت مي كنند. امراي پرزرق و برق، فطرتشان نهيب مي زنند. بعضي ها سريف لباسها را بيرون مي آورند. بعضي ديگر از فرط هيجان و خجلت، بند چكمه ها را با خنجر پاره مي كنند و خود را از اسبها به زمين مي اندازند و بدنبال امام حركت مي كنند. يك انقلاب به رهبري امام انقلابي شيعيان در حال وقوع است... بايد چاره اي كرد...

پرده دوم - ازجلوي در كه وارد مي شويم، هرروز تابلويي به چشم مي خورد :

-          نمايشگاه كتابهاي پيش از 1320

-          نمايشگاه تمبرهاي قديمي

-          نمايشگاه قرآنهاي خطي

-          نمايشگاه اسناد مالي 50 سال اخير

-          نمايشگاه عكسهاي قديمي حرم

توي سالن كتابخانه كه راه مي روي، عكس استاد محمد تقي شريعتي، شيخ محمود حلبي، حاج حسين ملك، رهبر انقلاب و... دهها چهره مثبت منفي ديگر با سابقه و پيشينه متفاوت و فقط با اشتراك يك وجه و آنهم اهداي كتب خطي به كتابخانه آستانقدس به چشم مي خورد. اثري از روحيات و حالات و ادبيات و هنر يك انقلاب نوپا يا حداقل خصوصيات انقلابي صاحب اين تشكيلات به چشم نمي خورد. سي سال از انقلاب و تولبت نماينده ولي فقيه از آستانقدس رضوي گذشت، اما سكولاريسم فرهنگي در همه بخشها و بخصوص در مديريت كتابخانه مركزي آستانقدس، همچنان باقيست. با اين وجود كه بجز توليت، مدير كتابخانه هم جزو انقلابيون با سابقه و تحصيل كرده مشهد بوده است. يا آقايان پير شده اند و يا دستهاي در كار روز بروز جوانتر مي شوند و يا هردو!

تحريم كالاهاي استعمارگران

 بسم الله الرحمن الرحيم

مصاحبه امام خميني با نماينده "الفتح "

19 مهر 1347 / 18 رجب 1388 - نجف

 

[اكنون كه دست صهيونيسم در كليه شئون حياتي ايران مسلمان نفوذ كرده است به نظر حضرتعالي اساسي ترين راهي كه ملت مسلمان ايران براي قطع دست اسرائيل در ايران بايد به آن دست بزند چه مي باشد؟ تا در نتيجه برادران ايراني ما هم بتوانند با پيكار جويان فلسطين همگام گردند. ]

-بسم الله الرحمن الرحيم . راه اساسي اين است كه مردم مسلمان ايران داد و ستد خود را باايادي صهيونيسم و ديگر عوامل استعمار كه در ايران هستند قطع كنند و از لحاظ مادي وروحي آنان را در فشار بگذارند و تمام روزنه هاي حياتي را بر آنان تنگ سازند و خلاصه عليه آنان به نبرد اقتصادي دست بزنند و نيز در ديگر زمينه ها با آنان مبارزه كنند تاسرانجام مجبور شوند كليه روابط خود را با ايران و خلق مسلمان آن قطع نمايند و درنتيجه ملت ايران بتواند همه امكانات مادي و معنوي خود را در اختيار مجاهدان فلسطين بگذارند.

در شرايط اسف انگيز فعلي بر هر مسلماني لازم است كه كليه نيروهاي خويش را براي آزاد كردن سرزمينهاي اشغال شده و انتقام از اشغالگران به كار گيرند. "والله ولي التوفيق "،و جاي ترديد نيست كه وظيفه يك نفر مسلماني كه در دورترين نقطه هاي جهان به سرمي برد همان وظيفه اي است كه خلق مسلمان فلسطين امروز به آن مسئول است ، مسلمانان به مثابه دست واحدند و همه در مسئوليت عمومي يكسانند.  تفرقه جويي و نژادپرستي در كار نيست و بين ملتهاي اسلامي هيچ گونه امتيازي وجود ندارد، جز تقوا وپرهيزگاري ، گراميترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست .  حسبناالله و نعم الوكيل .

 

دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم

بسم الله الرحمن الرحيم

  براي تقويت دين

براي كاري رفته بودم «دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم – دفتر مشهد» با كسي قرار داشتم. گفته بود : «ساعت كار ما از 7 صبح است.» با كلي ناراحتي كه چرا دير كرده ام، ساعت 7:40 دقيقه دستگيره اتاقش را فشار دادم. قفل بود. ازآبدارچي سؤال كردم؟ گفت «طبقه پايين روضه است. آنجا هستند. »  رفتم طبقه پايين. روضه برقرار بود. كنار نمازخانه، توي غذاخوري را نگاه كردم. ميزها پر و پشت ميزها هم پرتر از كارمندان و بساط صبحانه خوري به راه. رفتم تو. «به ... به.. آقا شما اينجا هستيد؟ شما كه گفته بوديد، ساعت كار هفت است. الآن ساعت 8 است و شما هنوز اينجائيد؟» با دهن پر نگاهي كرد و توي رودربايستي، صبحانه را نيمه كاره رها كرد و با هم به اتاق رفتيم. «لطف كنيد طبقه پايين از يك برگ فتوكپي تهيه كنيد، بعد من درخدمتم» گفتم دبيرخانه؟ مگر آنها روضه نيستند؟ «نه حاج آقا،‌ آنها كار را تعطيل نمي كنند. هميشه بازند». پايين رفتم. اينبار آبدارچي طبقه دوم همان جمله آبدارچي بالايي را تكرار كرد. «طبقه پايين روضه است.» كي مي آيند؟« 8:30 ... 9» حالا چه عجله اي داريد؟!

ساعت 8:40 دبيرخانه :

«طبق ظوابط ما فتوكپي شخصي نمي گيريم». كلي صغرا و كبرا كردم كه بابا من يك ساعت است معطل شما هستم و... كپي را گرفت. پرسيدم : «شما براساس همين ضوابط يك ساعت ونيم كار مردم را معطل كرده ايد؟ قانون به شما اين اجازه را داده؟ مسؤولتان؟ در سخنان رهبرچيزي ديده ايد كه مانديده ايم؟ يا كس ديگري؟ مگر رهبر بارها نگفته اند به هيچ دليلي در ساعت اداري نمي توان كار را تعطيل كرد؟» نگاه عاقل اندر سفيهي به من كرد. انگار چوپاني به بزغاله اش نگاه مي كند.« براي تقويت دين اين كارها لازمه!» منهم نگاهش را همانطور جواب دادم. كپي را گرفتم و برگشتم. آنطرف راهرو روي يك تابلوي زيبا نوشته بود : «دفتر تبليغات به نظر من نماد روشنفكري حوزه است.مقام معظم رهبري»

 

حديث

بسم الله الرحمن الرحيم

 

امام حسين عليه السلام : لواي مارا دو گروه مي توانند بردوش گيرند :

 

                                اهل بصيرت و اهل صبر.

نقد معماري

بسم الله الرحمن الرحیم

معماری اسلامی یا معماری آمریکاییامام رضا

معماری از آن هنرهاست که بیش از دیگران به اسلام نسبتش می دهند و در سایه دین هر بنا و تزیین و تجملی را توجیه می کنند. طاقهای اسلامی، گنبدهای اسلامی، گلدسته های اسلامی، کاشی های اسلامی ، آینه کاریهای اسلامی، طلا کاریهای اسلامی و ...  این تعابیر و افراطها را ما مشهدیها بیشتر در حرم امام رضا دیده ایم. میلیاردها تومان مخارج ساخت و ساز در حریم رضوی به بهانه ایجاد سازه هایی به اصطلاح اسلامی که اگر تحقیق دقیقتری انجام دهیم، بیشترشان نه اسلامی است و نه حتی مؤلفه های معماری سنتی ایرانی را رعایت کرده است. به صحن جامع رضوی نگاه کنید. ازسنگ گرانقیمت کف که هرسال دهها نفر را در فصل زمستان راهی بیمارستان می کند تا گلدسته های بتنی بی قواره ای که ازتفاع قالبش تقليد از مصلاي امام خميني است. و پایه های چراغی که مثل علفهای هرز در بیابان روییده اند. به اینهمه اضافه کنید گچبریها وآینه کاریها و طلا کاریهای پرهزینه جای جای حرم را که از ثروتمند تر بودن امام رضا(ع) نسبت به بقیه حکایت دارد. من مخالف هنر و زيبايي و معماري نيستم اما اسلام دين اولويتهاست. من در این مدت دو حرم دیگر راهم دیده ام که سادگی تزییناتش بسیار لذت بخش تر ازتجملات حرم امام رضا (ع) ست. حرم شهید مدرس در کاشمر را هم آستانه قدس رضوی ساخته است. و خوشبختانه به خاطر کم بودن نذورات آنجا، به تزییناتی با گچ اکتفا کرده است. دیگری رواق امام خمینی حرم حضرت معصومه (س)است. تزییناتی بسیار زیبا فقط با گچ و نه آینه و طلا و نقره و... ــ البته به شرط اینکه مسؤولان آستان قدس رضوي به فکر كمك مالي براي طلاکاری آنها نیفتند ــ سؤال اينجاست که وقتی در چند صد متری حرم پرطلای امام رضا مردم برای احتیاجات اولیه اشان مانده اند، آیا جایی برای این اسرافها وجود دارد؟! چطور ما از این مردم نجیب توقع دینداری داریم؟! پیام امام خميني در جواب رهبر انقلاب و آقاي هاشمي رفسنجاني درمورد ساخت مصلای تهران را بیاد دارید؟« ان شاءالله در كنار ساختن مصلاي تهران، در ساختن بينش كفر ستيزي مسلمانان موفق باشيد. ضمناً سادگي مصلا بايد يادآور سادگي محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. وشديداً از زرق وبرق ساختمانهاي مساجد اسلام آمريكايي جلوگيري شود. خداوند تمامي دست اندركاران برپا كننده مساجدالله را تأييد فرمايد.»

سلام

بسم الله الرحمن الرحيم

تلک الدار الآخرة نجعلها للذين لا يريدون علواً في الارض ولا فسادا والعاقبه للمتقين.