توزيع آثار جبهه فرهنگي انقلاب

بسم الله الرحمن الرحیم

توزیع، استراتژی بلند مدت

مطلب را با دو نمونه آغاز می کنم

1-      شرکتی را می شناسم که با یک فضای محدود و با نمایندگی فروش محصولات یک کارخانه کوچک مواد غذایی کارش را شروع کرد و به تدریج با بدست آوردن چند شرکت دیگر و گسترش توزیع به سراسر کشور و البته پس از حدود 10 سال، چنان قدرتمند شد که شرکتها با پیشنهادات رنگین سراغش می آمدند تا محصولاتشان را توزیع کند. این شرکت در این مرحله وارد عرصه تولید شد و با پشتوانه یک شبکه توزیع قدرتمند، شبکه از تولید به مصرف پرسودی را براه انداخت.

2-      یکی از هنرمندان باسابقه را که پیرمردی اهل دل و پدر شهید است سراغ دارم. حدود 10 سال پیش تصمیم گرفت محصولاتش را خود توزیع کند. روش ایشان با وجود ظاهر قدیمیش بسیار کاربردی بود. ایشان در کنار همه محصولاتی که به چند توزیع کننده معروف تهرانی می داد، فقط یک شماره تلفن چاپ کرده بود. ایشان به من می گفت با وجودی که فلانی پول مارا شش ماهه می دهد اما می دانم که مارا به سراسر کشور وصل می کند. یکی دیگر از روشهای ایشان برای پیدا کردن توزیع کنندگانش در سراسر ایران، مسافرتهای زیادش بود. با ماشین از یک گوشه ایران راه می افتاد و شهر به شهر و سینه به سینه با توزیع کنندگان ارتباط می گرفت یعنی یک ارتباط دلی و نه فقط از پشت تلفن. نتیجه این رفتار حالا پس از ده سال به جایی رسیده که ایشان دارای یک شبکه قدرتمند توزیع و بسیار کیفی در سراسر کشور است. شبکه ای مستقیم که هیچگونه وابستگی به دیگران نیز ندارد.

از این منظر است که توزیع می تواند یک استراتژی بلند مدت و بسیار مهم باشد. اگر ما بتوانیم شبکه ای قدرتمند از کسانی را که هرچند ممکن است از نظر فکری صد در صد همراه نباشند ولی دلشان با ماست، شنایایی کرده و در بلند مدت با آنها ارتباط داشته باشیم، دیگر نگران کمکهای دولتی و سوبسید و رانت و ... نخواهیم بود. آنوقت هر دولتی که بیاید و برود ما مخاطب خاص و تظمین شده مان را خواهیم داشت. ــ کاری که روشنفکران سالهاست انجامش داده اند ولی ما دل به سیستمهای فشل دولتی دوخته ایم ــ

و البته ترویج فکر اسلام ناب هم به این روش قدرتمند تر و خالص تر انجام خواهد شد. و دیگر نگران سانسور رسانه ای هم نخواهیم بود. البته اینکار به بچه هایی خوش فکر و خوش وقت و اهل مسافرت احتیاج دارد. برای تحقق این استراتژی چند راهکار به نظر می رسد :

1-      وجود مرکزی که هم تولید کننده باشد و هم قدرت، انگیزه و ایضا ً تیمی برای پیگیری تخصصی مسأله توزیع را داشته باشد. و البته اینرا فهمیده باشد که در تقدم و تأخر تولید و توزیع، دومی مقدم است.

2-      ارتباط قوی و مؤثر این مرکز با تشکلهایی مثل جنبش عدالتخواه، بسیج دانشجویی، جامعه و... که دارای دفاتر و ارتباطات زیادی در سطح کشور هستند.

3-      ارتباط با دوستانی که زیاد مسافرت می روند. و طرح موضوع و گرفتن اطلاعات مفید از آنها و جهت دادنشان جهت شناسایی مراکز توزیع.

4-      داشتن یک تیم یا نفری که بخشی از زمانش را صرف مسافرتهای متعدد به شهرهای مختلف می کند. این فرد باید اطلاعات کافی،  روابط عمومی قوی و البته سخت جان باشد.

 

زنجیره وبلاگی

بسم الله الرحمن الرحیممجله راه

راه نمایی

مجله سوره شماره 31 یا به عبارتی راه شماره 1 و یا با تعبیر زیبای سردبیرش سوره 1+30 منتشر شد. از آنجایی که اعتقاد دارم، هر عملی که از غیر معصوم سرزند، بی نیاز از نقد و تحلیل از طرف اهلش نیست، از دوستان وبلاگ نویس (آرمانخواهی، پلخمون، نُبی، هیئت دانشگاه فردوسی، خودجوش، چفیه، دو کلمه حرف حساب، آرمان 57، من زبان، ذیغار، حامد هستم، پابرهنه، فریاد مستضعفین و صراط) می خواهم در تکمیل این زنجیره وبلاگی کوشیده و علاوه بر نوشتن نقدهایشان بر شماره اول مجله راه درگسترش این زنجیره کوشش نمایند. اقلِّ نفع اینکار کمک به دوستان راه در بهبود کیفیت فنی و محتوایی مجله و گسترش گستره مجله و ایضاً جبهه فرهنگی انقلاب است. انشاء الله.

در ضمن از دوستان عزیز می خواهم مطالب برگزیده شان در این شماره را نیز ذکر کنند.

اما نقدهای خودم :

1- حجم مجله شماره 1 بسیار زیاد است. این یا از سر کمبود امکانات مالی وچاپ و وقت و ... است و یا به دلیل انباشته شدن مطالب این یک سال و اندی تعطیلی سوره. امیدواریم دومی باشد و منتظر مجلات پرو پیمان بعدی هستیم. ولی این یک شماره به خوبی قابلیت تبدیل شدن به 2 شماره را دارد.

2- تقسیم بندی مجله به بخشهای مختلف کار پسندیده ایست. هم دسترسی مخاطب به مطالب را آسانتر و هم از نظر ظاهری مجله را فاخر و خو ش قیافه می کند.

3- این مطلب آخری البته با عنایت به یک صفحه آرایی پرقدرت و هدفمند محقق می شود. چیزی که در این شماره به هیچ عنوان دیده نمی شود. می شود گفت صفحه آرایی راه در این دو شماره نسبت به سوره نه تنها قدمی رو به جلو نیست بلکه چند گام هم عقب تراست. مثلاً استفاده از عکسها و طرحها همراه با افراط و تفریط است. یک صفحه خالی خالی و حتی بدون سو تیتر(صفحات 61 و 95 و 127) و بعضی صفحه ها(54 و 55)  تماماً بوسیله عکسهای اکثراً بدون کیفیت پر شده است. نوع استفاده از عکسهای ابتدای مطالب ( صفحات 60، 81، 89) هم اکثراً مانند عکس برگردانهای کتابهای کودکان، انتزاعی و بریده شده از محیط به نظر می رسد. فقر استفاده از طرح و کاریکاتور و غلطهای املایی و برشهای نابجای چاپی هم بیداد می کند. مجموعاً یک فکر واحد و حساب شده برای کل نشریه در صفح آرایی دیده نمی شود و نتیجه اش سر درگمی خواننده است. مثلاً قطعه ای از گفتگوی آقای محمدی نجات د رابتدای صفحه شروع پرونده جشنواره آمده است و درنگاه اول به نظر می آید که این مطلب اشاره ای در ابتدای پرونده است.

4- از نظر محتوی مجله همچنان ادامه دهنده راه سوره است و جز چند مطلبی که ضعیفتر به نظر می آید، هدف و راه همانست و چارچوبها به همان شکل حساب شده. هم نگاه جبهه ای در آن وجود دارد، هم نگاه آرمانی و هم جهانی. در هر سه منظر هم مطالب مفید و پرقدرت و البته مطالب متوسطی از طرف نویسندگان جدید مشاهده می شود.

5- مطلب گزارشی از زمین خواری سیرجان با اینکه دریچه نگاهش فرهنگی است، اما ورود به یک  مقوله پرخطر سیاسی -  اجتماعی است و از برکات استقلال هویتی مجله راه. و شاید یکی از معدود مطالب این شماره که با قاطعیت می توان گفت در سوره به چاپ نمی رسید. امیدواریم درصد اینگونه مطالب در شماره ها بعد بالاتر رود و توقیف تحریریه چهارم سوره مصداق این آیه: عسی ان تکرهو شیئاًً و هو خیرٌ لکم.

6- پرونده آمریکای لاتین هم از نوآوریهای این شماره و از اولویتهای مهم جبهه فرهنگی جهانی است. امیدواریم که این بخش در آینده یکی از اجزای ثابت نشریه باشد.

7- من همچنان سرمقاله و بعدالتحریر را هدفمندترین مطالب نشریه جهت ذکر گذشته ها و ترسیم آینده می دانم. اما مطالب اندر احوالات حجة الاسلام تارکوفسکی، به مجلس بیائید احساس فقر می کنید و شعر محمد کاظم کاظمی را بیشتر پسندیدم.

جواب زنجيره وبلاگي مجله راه

بسم الله الرحمن الرحيمراه

بعد از راه افتادن زنجيره وبلاگي با اين سه سؤال :

 1- تأثيرگذارترين و ويژه‌ترين مطالبي كه در «سوره» خوانديد یا دنبال مي‌كرديد چه بود؟

2- «سوره» دست روي خيلي سوژه‌ها ‌گذاشته‌بود كه «راه» هم لابـُد بايد پي‌شان را بگيرد. اما حالا «راه» باید وارد کدام عرصه‌های بکر و دست‌نخورده در قصه‌ي جبهه‌ی فرهنگی شود كه سوره نشده‌بود؟

۳- همه‌ی این حرف و حدیث‌ها برای این است که «جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی» از وضع بالقوه تبدیل شود به حالت بالفعل. براي اين بالفعل شدن، مهمترين چالش و مانع كدام است؟

 كه وبلاگ پلخمون بانيش شد، من به اين سه سؤال به شكل خلاصه و در كامنت وبلاگ پلخمون پاسخ دادم. حالا اين سه سؤال را به شكل تفصيلي پاسخ مي دهم وازهمه دوستان مي خواهم، آنها هم پا پاسخ دادن به اين سؤالها و طرح سؤالات مشابه در مورد مجله راه و حتي نقد و بررسي عملكرد تحريريه سوره چهارم، به پويايي و تأثيرگذاري بيشتر اين راه جديد كمك كنند.

1-  فكر مي كنم بيشتر خوانندگان سوره هم اين اعتقاد را داشته باشند كه سرمقاله ها و بعضي از بعد التحريرها تأثيرگذارترين مطالب سوره بود، چون به هدف و مسيري كه سوره دنبالش بود،‌ جهت مي داد، گفتمان سازي مي كرد و راه واژه جبهه فرهنگي انقلاب را از ميان راهها نشان مي داد. سرمقاله هايي با اين عناوين : خود راه نمايدت كه چون بايد رفت (سرمقاله شماره 1 كه درآن نگاه تاريخي،‌ نگرش جهاني و رويكرد جبهه اي طرح شد)، دين همه دين است (شماره 2)، تقواي مثقالي و معرفت خرواري(شماره 3)، هنر و سرمايه داري + 17 ركعت(شماره 7)، انديشيدن به هنر ديگر- تأملي در رابطه هنر ديني با هنر دين (شماره 9)، تفكر فرهنگ تمدن؛ حركت – تأملي در ويژگي سيد شهيدان اهل قلم(شماره 10)، علم يا عمل - حاشيه اي بر توليد علم بي مصرف(شماره 18)، ملازمه هنرزدايي از دين و دين زدايي از هنر – نگاهي به فرصت ها و تهديدهاي هنر درجمهوري اسلامي (شماره 23)، انقلاب به روايت امام – تأملي در ضرورت بازخواني تاريخ انقلاب( شماره 25)، حزب الله از نوع حزب الله (شماره 26)، پروانه ها  ملخها  موريانه ها – تأملي در سيرهنر انقلاب بعد از جنگ (شماره 28) اينها مفاهيمي نو و ادبياتي جديد درعرصه فرهنگ و هنر انقلاب نبودند بلكه مفاهيمي مدفون شده بودند، كه به خوبي آواربرداري شدند. و جالب اين بود كه بيشتر اين سرمقاله ها پيش از روي كار آمدن دولت نهم نوشته شدند و نمي توان آنها را متأثر از فضاي جديد گفتماني كشور دانست ـ كه البته گروه فرهنگي دولت كمتر آنها را ديده است – اما يك مطلب خاص هم در شماره 12به چاپ رسيد با عنوان «پينكرتونها و ساست زدايي از خير و شر – با نيم نگاهي به برنامه هاي رمضاني تلويزيون » نوشته دوست عزيزم محمد رضا طاهري كه استفاده هاي زيادي از آن بردم و بارها خواندمش.

2-  كار را كه كرد، آنكه تمام كرد. فكر مي كنم در سوره آنقدر موضوعات و شاخه هاي جديد طرح شد، كه حالا حالاها مي شود روي آنه كار كرد و نتيجه گرفت و آنها را كاملتر و عميقتر كرد. موضوعاتي مثل : تاريخ نگاري جبهه فرهنگي انقلاب درحوزه اتفاقات و شخصيتها و...، جبهه فرهنگي جهاني انقلاب اسلامي در همه زيرشاخه هاي علمي، هنري، سياسي و... كه اين مهم فقط با زبان آموزي و ارتباط گيري همه اعضاي جبهه فرهنگي انقلاب حاصل خواهد شد، پيگيري و به انجام رساندن محتوايي و مصداقي مسأله توزيع در جبهه فرهنگي انقلاب و جبهه فرهنگي جهاني انقلاب اسلامي، و يكي از مهمترين بخشها كه بايد اينبار جدي وپيگير در پي آن بود، نگاه نقادانه به همه دستگاههاي عريض و طول فرهنگي كشور است چه اينبار لولويي بنام سانسور و مصلحت انديشي از مسؤولان آمده هم وجود ندارد و احساس از حُر بودن بايد از همه فعاليتهاي دفتر مطالعات جبهه فرهنگي انقلاب به مشام برسد و...

3-  كمبود نيروي پرورش يافته مخلص، دلسوز، سخت كوش و به اصطلاح فارسي تر          پوست كلفت و با اصطلاح دينيش : المؤمن كالجبل الراسخ، لا تحركه العواصف

همه بايد دست به كار شويم و با چنين مشخصاتي بدنه نيرويي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي را گسترده تر كنيم. اين يك نگاه بلند مدت است كه نبايد مارا از نگاههاي كوتاه مدت و كارآمد دور كند. در اين راستا مفهومي كه بعد از توقيف سوره با عنوان سوره شفاهي مطرح شد، نبايد فراموش شود. دفتر مطالعات مي تواند يك كارگروه سفرهاي فرهنگي باهمان عنوان سوره شفاهي يا راه شفاهي دايد كند. ماكه در خدمتيم و هستيم وخيلي هاي ديگر راهم مي شناسم كه حاضرند همراه باشند.                                        

   

مجله راه

بسم الله الرحمن الرحيم

راه پر فراز و نشيب

يكي از بچه ها پيش از انتشار اولين شماره «راه» به وحيد جليلي گفته بود چرا مي خواهيد نام مجله اتان را راه بگذاريد؟ وحيد آقا هم گفته بود چون وقتي مجله را توقيف كردند، همه تيتر بزنند : «راه بسته شد.» همان موقع به آن دوستمان گفتم. اين اسم شوخي خورش ملس است و احتمالاً پس از مدتي خيلي ها حول محور اين اسم، شوخي ها و متلكهاي زيادي خواهند گفت. چه بهتر كه ما پيش از اين موج، خودمان دست بكار شويم وهرچه شوخي و تعبيرو عبارت و تركيب با راه وجود دارد را رو كنيم كه روي بعدي ها كم شود و نوشته هايشان هم كم رونق و كم رمق. من ذيل اين نوشته تركيبات، عبارات و حتي واژه هاي انگليسي را كه در مورد راه است يا باآن ساخته شده است را مي نويسم، اگر شما هم مي توانيد، اين ليست را كاملتر كنيد.

كلمات : بيرا هه، چهارراه، دوراهي، راه داري، راه نمايي، راه بر، راه راه، راه آهن، راه آهن، راه آسفالت، راه خاكي، راه هوايي، راه دريايي، راهبرد، راه سازي، راه وار، راه بندان، بيراهه، راه حل، سه راهي، پنج راه، راه رو، راه آب، راه يافته، راه اندازي، راهپيمايي، راه پله، راه ميان بر، راه ندادن، كجراه،  راه گذر، راه دست، باريك راه، شاه راه، بزرگ راه، چند راهه و...

عبارات :‌ راه در راه است – راه باز شد – سوره درراه است - راه بندان درست كرده اند – راه راهي دكه ها شد – راههاي عهد عتيق – ما در راهيم – ما همراهيم – راه داري؟- راهِ راه راه – راه لغزنده است – راه در دست تعمير است – راه پر پيچ و خم – راه مسدود است – جنايت در راه -  شاهراه افتتاح شد -  راه بسته شد - خدايا ما را به راه راست هدايت فرما و ...

path , pass , access , how , highway , method , manner , entry , road , way , track

 

زنجيره وبلاگي راه

بسم الله الرحمن الرحيم

 

 بمناسبت راه‌اندازي مجدد نشريه‌ي جبهه‌ي فرهنگي انقلاب، برادر محمد جواد ميري (پلخمون) از چند عنصر ناراحت وبلاگي يك دعوت صميمانه‌ كرده براي پاسخ دادن به چند پرسش:

۱- تأثيرگذارترين و ويژه‌ترين مطالبي كه در «سوره» خوانديد یا دنبال مي‌كرديد چه بود؟

۲- «سوره» دست روي خيلي سوژه‌ها ‌گذاشته‌بود كه «راه» هم لابـُد بايد پي‌شان را بگيرد. اما حالا «راه» باید وارد کدام عرصه‌های بکر و دست‌نخورده در قصه‌ي جبهه‌ی فرهنگی شود كه سوره نشده‌بود؟

۳- همه‌ی این حرف و حدیث‌ها برای این است که «جبهه‌ی فرهنگی انقلاب اسلامی» از وضع بالقوه تبدیل شود به حالت بالفعل. براي اين بالفعل شدن، مهمترين چالش و مانع كدام است؟

من هم از برادران عزيز و نابابم حجت احمدي (  نُبی)، عليرضا كميلي ( آرمانخواهي)، بچه هاي وبلاگ هيئت دانشگاه فردوسي ، وبلاگ(خودجوش) و علي نورآبادي (وبلاگ دوسال خدمت) ايضاً تقاضا مي كنم به اين سؤال پاسخ دهند، پاسخ را در وبلاگشان درج كنند و اين مطلب را هم دوباره ايضاً. التماس دعا

 

تبليغات پارتيزانی

بسم الله الرحمن الرحيم

 با يکی از بچه هايی که درگيرفروش وتبليغات محصولات جبهه فرهنگی انقلاب است. صحبت می کرديم. سؤالش اين بود که بهترين شيوه تبليغ برای فروش محصولات ما چيست؟ اميدوارم جواب او راکه در اين مطلب به آن می پردازم برای همه فعالين توزيع عرصه محصولات فرهنگی مفيد باشد.

تبليغات را با رسانه تعريف می کنندو دنيای امروز ما با تکثر روزافزون رسانه ها روبروست. تبليغات و رسانه دو واژه اي هستند كه تنگاتنگ به يکديگر وابسته اند. اما ما که ادعای فرهنگ سازی در عرصه تبليغات را داريم و اعتقاد داريم تبليغات نبايد عوام فريب و بزرگ نما و همراه با اغراق و تشويق به مصرف گرايی و تجمل گرايی باشد، بايد بتوانيم نسبت درستی بين نوع رسانه و شيوه تبليغ برقرار کنيم.

در تبليغات سه اصل مهم بايد مورد نظر باشد. اينکه با کمترين هزينه، مؤثرترين پيام را به اصلی ترين و تخصيص يافته ترين مخاطب برسانيم. اينجاست که مخاطب شناسی به يک اصل مهم و تأثيرگذارتبديل می شود. همه دوستان فعال در اين عرصه ابتدا بايد به يك مخاطب شناسی واقعی و حتی الامکان دقيق دست پيدا کنند. از کليات، مثل اينکه مخاطب مجموعه ما  دانشجويان هستند يا طلاب يا دانش آموزان يا ... تا جزئياتی مثل سن وجنسيت و ميزان تحصيلات ومحل زندگی وافکار و آرمانها و اساتيد و...

با اين مقدمه ما می توانيم بهترين قالب تبليغاتی را برای هرگروه از مخاطبين تعريف کنيم.

ادامه نوشته

ازدواج پنجاه و هفتي

بسم الله الرحمن الرحيم

امشب داماد امام جماعت مسجد صنعتگران است. نماز با شيوه حاج آقا صرافيان سريع و با شروع اذان اقامه مي شود. با تمام شدن نماز داماد منبر مي رود:  «ازامام هادي نقل شده كه اگر كسي حاجت مهمي دارد غسل كند و درحرم امام رضا دو ركعت نماز بخواندو در قنوت نماز حاجتش را بگويد. ما كه انجام داديم و برآورده شد. شما هم انجام دهيد.»حاج آقا صرافيان مدير مجلس است. از دو نفرمداح دعوت مي كند به مناسبت شب تولد امام رضا و اين ازدواج بخوانند. بعد از اين مراسم نوبت طلبه هاي كوچك وبزرگ مسجد است تا درباره ازدواج و شيوه هاي ساده تر شدن و اسلامي تر شدنش سخنراني كنند. سخنرانيهايي كه به خاطر ناشي بودن سخنران و صادقانه بودنشان مايه تفريح و خنده حضار است. انتهاي مراسم قبل از پذيرايي حاج آقا و داماد برگزار كننده مراسم عقد هستند. حاج آقا با وكالت از عروس كه با زنهاي ديگر پشت پرده نشسته اند و داماد هم از طرف خودش خطبه عقد را جاري مي كنند. بعد از آن رونوشت قباله خوانده مي شود : «مهريه 14 سكه بهار آزادي – يك قرآن – يك سفر كربلا و يك سفرحج عمره و در صورت خانه دار شدن داماد سه دنگ از آن ».  با تمام شدن مراسم بازار روبوسي و رونمايي دادنهاي اقوام و حتي ناآشناياني كه تحت تأثير سادگي مراسم قرارگرفته اند داغ است. بعد هم داماد يا الله مي گويد و پشت پرده مي رود. پذيرايي هم مفصل است. شيريني و ميوه و بستني كه همه با صميميت مي خورند و لذت مي برند.

بازیهای رایانه ای-کابوس يا رؤيا !؟

بسم الله الرحمن الرحيم

استعمار نو خصوصاً در شاخه اقتصادي آن با پديد آوردن مظاهر نوين وتخدير کننده تکنولوژي، در صدد تسخيرکليدهاي اقتصاد وفرهنگ دنياست. در اين جهت بازار مصرفي چند هزار ميليارد دلاري بازيهاي رايا نه اي توانسته غربي هارا در بدست آوردن فرصت ها و پتانسل هاي جديد در کشور هاي هدف ياري رساند.

در کشور مابازيهاي رايانه اي مانند بسياري ديگراز مظاهر تکنولوژي غرب، بدليل وارداتي بودن و عدم تعريف درست وبرنامه ريزي مناسب در حال تبديل شدن به يک معضل جديد اجتماعي است. معضلي که مخاطبان آن از سنين کودک و نوجوان شروع شده ودر حال نفوذ به دامنه سني جوان وميانسال جامعه است.

در اين گفتار سعي شده با نگاهي به فضاي مخاطبان اين بازي ها ، تحليلي بر موارد ناهنجاري هاي اسلامي ، اخلاقي ، فکري  و اجتماعي آن بيندازيم. همچنين با سيري تقريبي در آمار، نگاه دقيق تري به ميزان نفوذ اين پديده نوين اجتماعي بيندازيم.

ادامه نوشته

هنرهای قدسی

بسم الله الرحمن الرحيم

امروز روز قدس است؛ مرگ بر اسرائيل .... عجله نکنيد اين يک بيانيه کليشه اي آتشين درباره روز قدس نيست. چند دختر راهنمايي خوش خنده پرده اي حمل مي کنند که رويش اين جملات رانوشته است. حاشيه هاي پرده با دست گلدوزي شده ومعلوم است چند هفته اي روي آن وقت گذاشته اند. اصلاً مشهد شهر پرده ها و پلاکاردهاي تظاهراتيست. از دور که نگاه مي کني انگارهر نفر يک پرده يا پلاکارد باخود دارد و آدمها خوب ديده نمي شوند. امابا يک نگاه به اطراف مي توانيم هنرهاي ديگري راهم شناسايي کنيم.

 

ادامه نوشته